ركوردهاي شيطان (حتما بخوانيد)
اولين كسى كه نوحه خواند و گريست ؛ چون او را به زمين فرستادند، به ياد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گريه كرد
شيطان، نخستين كسى بود كه بعضى كارها را مرتكب شد و پيش از او كسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از اين قرارند: - اولين كسى كه قياس نمود و خود را از حضرت آدم عليه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاك در حالى كه آتش از خاك بالاتر است .
- اولين كسى كه در پيشگاه با عظمت الهى تكبر نمود و به دستور خالق خود عمل نكرد.
- اولين كسى كه كه معصيت و نافرمانى خدا را كرد و آشكارا با او مخالفت نمود.
- اولين كسى كه به دروغ گفت : خدا گفته از اين درخت نخوريد، چون درخت جاويد است و اگر كسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شريك مى شود.
- اولين كسى كه كه قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصيحت مى كنم .
- شيطان اولين كسى است كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت
- اولين كسى كه نماز خواند و يك ركعت آن چهار هزار سال طول كشيد.
- اولين كسى كه كه غنا و آواز خواند، همان زمانى كه آدم عليه السلام از درخت نهى شده خورد.
- اولين كسى كه نوحه خواند و گريست ؛ چون او را به زمين فرستادند، به ياد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گريه كرد.
- اولين كسى كه لواط كرد آنگاه كه به ميان قوم لوط آمد.
- اولين كسى كه دستور ساختن منجنيق را داد تا حضرت ابراهيم عليه السلام را با آن در آتش اندازند.
- اولين كسى كه دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سليمان داد، براى اين كه موهاى اضافى پاى بلقيس پادشاه سبا را از بين ببرند.
- اولين كسى كه دستور ساختن شيشه را داد تا حضرت سليمان عليه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقيس را آزمايش كند.
- اولين كسى كه عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
- اولين كسى كه به خداى خود اعتراض كرد.
- اولين كسى كه شبيه شدن به ديگران را مطرح و مردم را به آن تشويق كرد.
- اولين كسى كه كه سحر و جادو كرد و آن دو را به مردم ياد داد.
- اولين كسى كه براى زيبايى ، زلف گذاشت .
- اولين كسى كه شبيه شدن به ديگران را مطرح و مردم را به آن تشويق كرد.
- اولين كسى كه نقاشى كرد و چهره كشيد.
- اولين كسى كه آتش حسدش شعله ور شد.
- اولين كسى كه به ناحق مخاصمه و جدال كرد.
- اولين كسى كه خداى تعالى به او لعنت نمود و از ناراحتى فرياد كشيد.
- اولين كسى كه به خدا كفر ورزيد.
- اولين كسى كه گريه دروغى نمود.
- اولين كسى كه عبادت و خلقت خود را ستود.
- اولين كسى كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت .
زن و تاريخ نگاري از عاشورا
براي پژوهشگران نهضت عاشورا، سخنراني هاي زنان اهل بيت در كوفه و شام،بزرگ ترين اقدام در زنده نگه داشتن نهضتي است كه باكشته شدن تمام مردانش، به
ظاهر تمام شده بود. يك تحليل برآن است كه :
راستي كمتر فصل از تاريخ را مي توان يافت كه تا اين حد بدون تحريف و كم و بيش و به اتفاق مورخان در بيشتر جزئيات به ثبت رسيده باشد و به تحقيق مي توان گفت كه تاريخ عاشورايا اباعبدالله الحسين (ع) يكي از روشن ترين و بي شبيه ترين فصول تاريخ است و هيچ دستي نتوانسته اين واقعه تاريخي را بر خلاف آنچه بود، تحريف كند و بنويسد،اينكه مانند شيخ مفيد و ابوالفرج اصفهاني و طبري، جزئيات اين فاجعه را چنانكه بوده است به اتفاق كلمه نوشته اند، جهتش اين است كه دشمن بسيار اشتباه كرد و ندانسته اصرار ورزيد جريان اين حادثه با اسيران اهل بيت كه خود شاهد جريان روز عاشورا بودند، و بيشتر از هركس مي توانستند آن را تشريح و توصيف كنند،در مركز عراق كه كوفه باشد و در مركز شام (دمشق) و سپس در مركز حجاز،مدينه گفته شود. (آيتي، بررسي تاريخ عاشورا، 1372، ص 125)
چگونه مي توان نقش اين تاريخ نگاران تاريخ ساز را كه به جز امام سجاد(ع) همگي زن بوده اند، ارزيابي كرد؟ كه آيا اين تاريخ نگاري كه در حقيقت «پيام آوري كرببا» بوده از چنان اهميت و عظمتي برخوردار نيست كه قلم ها و زبان ها از تحليل و سنجش آن ناتوان باشند؟
زنان و كاربرد ادبيات هدفمند
اگر سخنراني هاي زنان اهل بيت در مراكز مهم سه منطقه اسلامي عراق و شام و حجاز«ابلاغ پيام عشاورا» است- كه هست- بي ترديد، ادبيات هدفمند آن نيز راهكاري برگرفته از آموزه حسين بن علي (ع) در صحنه هاي عاشورا بوده است. به همين دليل «تندي» يا «تأثيرگذاري» افشاگر و بيدارگر آن نيز درطي تاريخ همپاي سخنان آن امام، سازندگي داشته است.
اعلان جسورانه «فقد مشروعيت حكومت اموي» و «عدم مشروعيت حاكمان اموي» و همچنين بازخواني «پليدي هاي اعتقادي و عملي صاحبان قدرت» درهمين ادبيات دنبال شده است. اين ادبيات با ريشه يابي جنايت هاي سلطنت اموي، اسلامي منافقانه وبي ريشه آن ها را در ظريف ترين و گوياترين شكل به گوش جهانيان تا آخر
تاريخ رسانيده است.
آيا براي مسلمانان شام كه به گفته دكتر«سيد جعفر شهيدي» از اسلام فقط در محدوده عمل «معاويه» اطلاع داشتند، و «كوفياني» كه سست عنصري و پيمان شكني، مبناي گرايش سياسي- ديني آن ها بود،غير از اين ادبيات، كدام راهكار چاره ساز بود.
جملات تند و آگاه كننده ام كلثوم خطاب به مرد شامي كه نسبت به دختران رسول خدا (ص) اهانت كرد، مصداق عيني اين ادعاست. آنجا كه فرمود: اي فرومايه، دهانت را ببند،خداوند زبانت را قطع و چشمانت را كور، دست هايت را خشك كند و جايگاهت را در آتش قرار دهد. (پوراميني، كاروان،امام حسين، 1383، ص 168)
و نيز آنگاه كه در كوفه خطاب به پيمان شكنان فرياد برمي آورد: اي اهل كوفه،بد ببينيد. چرا دست از ياري حسين برداشتيد و او را كشتيد و اموالش را برديد و خود را وارث آن كرديد؟ زنانش را اسير و او را سركوب نموديد. ريشه كن و نابود شويد(در كربلا چه گذشت، ص 514) . فاطمه دختر امام با اين ادبيات كوفيان سخن مي گويد:
اي اهل كوفه، اي اهل نيرنگ و دغل و خودنمايي، دل هاي شما قساوت گرفته جگرتان آهنين شده، گوش و چشمتان مهر خورده؛ شما را شيطان جادو كرده و آرزوهاي دراز را در سرتان پرورانده و چشم شما را بسته است. تا راه به جايي نبريد. نابودي بر شما باد اهل كوفه، چقدر خون از رسول خدا پيش شماست(همان، ص 513)
اما زنيت (سلام اله عليها) اصلي ترين پيام آور كربلاست. از اين روي او با ادبياتي همانند سخنان اميرالمؤمنين(ع) و سيد الشهدا(ع) بر دروازه كوفه، همه پيمان شكنان سست ايمان رادر شكستن عهد عشاورايي، نهيب مي دهد.
اي اهل كوفه، اي اهل لاف زدن و پيمان شكستن، هلا گريه نيارامد و ناله فرو ننشيند. آري گريه كنيد زيرا شما را همان گريه شايسته است. پر بگرييد و كم بخنديد كه چنان آلوده ننگ و رسوايي جنايت هستيد كه هرگز نتوانيد آن را بشوييد (همان،ص 527)
علاوه برمردمان كوفه و شام، همه تاريخ تا پايان تاريخ از اين ادبيات بيدارگر
مي توانند كه ماجراي كربلا را دريابند وبه تحليل و ارزيابي ميزان ايمان و بنيان اسلام آن مردم پي ببرند.
مبارزه افشاگرانه با جاهليت
اگر آن روز امام عاشورا تنها باريختن خون خود،كه خون خدا بود، توانست اسلام را بيمه كند،رفتار زنان عاشورا جاهليت را در اعتقاد حاكمان اموي افشا كرد و مسلمانان را نسبت به آن حكومت نامشروع متوجه نمود. تبليغ آگاهانه زنان عاشورايي هم به پاسداري خون امام و يارانش همت گماشت، و هم در جنگي تن به تن براي افشاي بي بنيادي اسلام تكيه زنندگان بر حكومت اسلامي به جانشيني رسول خدا، پيروز ميدان شد. آيا دستگاه سلطنت اموي تصور مي كرد پس از عاشورا و شهادت تمام مردان آن، زنان نيز در افشاي كفر و شركت جاهلي اين دو دمان پليد توانمند باشند آن هم در كم ترين زمان و مناسب ترين اوضاع براي شنيدن و تأمل مردم و در عين حال دردناك ترين ودشوارترين اوضاع و احوال براي اسيران آل محمد (ص)؟ اما اين كار انجام گرفت و عقيله بني هاشم در پاسخ گستاخي عبيدالله بن زياد،او را «پسر مرجانه» ناميد. با اين خطاب مختصر،جامعه اسلامي، به بيدار باشي خوانده شد تا تباهي و فساد دستگاه خلافت را ببيند و بر شومي سرنوشت امت اسلامي چاره انديشي كند.
در مجلس يزيد، كه پيروزي در جنگ كربلا، خودكامگي آن عنصر پليد را بيش از پيش كرده بود، و به هنگامي كه او اشعار جاهلي سر داد كه : اي كاش پدرانم كه در جنگ بدر كشته شدند، حضور داشتند و زاري و بي تابي خارجيان را از وقوع نيزه ها مي ديدند...«عقيله بني هاشم» وي را با تازيانه اين جملات سرزنش كرد و آموزه اي براي امت اسلامي در تاريخ به يادگار مي نهد:
چگونه مي توان اميد حمايت از كسي داشت كه مادرش جگر پاكمردان و آزادگان را جويده و گوشت او از خون شهيدان روييده است؟ چگونه ممكن است در دشمني ما اهل بيت دريغ كند كسي كه جز از در دشمني و كينه ورزي به ما نمي نگرد؟
در فرازي ديگر زينت (س) مرزهاي اسلامي و جاهليت را در انديشه و اعتقاد مشخص نمود و فكر شرك آلود و كفر آميز جاهلي را كه بر حكومت اسلامي حاكمتي يافته بود افشا مي نمايد:
هان! چه شگفت انگيز است كه سپاه برگزيده خدا به دست لشگر طلقاء كه حزب شيطان اند كشته شوند(در كربلا چه گذشت، ص 570)
اين جملات تبيين قرآن است كه اينكه صف اسلام راستين و اصيل را از صفوف شيطاني جاي گرفته در ميان مسلمانان جدا مي كند.
ويژگي و معيارهاي زنان عاشورا
در سطرهاي پيشيني «ولايتمداري » ،«تكليف گرايي» ،«مسئوليت پذيري» ،«آگاهي توأم با بصيرت» در انجام فريضه الهي «امر به معروف و نهي از منكر» معيارهايي ديده شد كه زنان عاشورا را در حركت هدفمند خود انگيزه دادند. ويژگي هاي اين زنان تاريخ ساز، هم در رفتار آن ها شايان ملاحظه است و هم در توصيه هايي كه امام حسين بن علي(ع) به آن ها نموده، در خور تأمل است.
ويژگي هايي چون «موقعيت شناسي» ،«درك صحيح از شرايط زماني و مكاني» ، «استفاده مناسب از فرصت ها » ،«كاربرد توانايي ها،ظرفيت ها و قابليت ها» در پرچمداري قيام كربلا، مسائلي است كه با مرور تاريخ عاشورا بر صاحبان خرد روشن خواهد شد. اما آنچه در توصيه هاي امام (ع) تأكيد شده، در نهادينه سازي عملي رهروان آينده، در هر زمان و با هر اوضاع آموزه هايي قطعي است. برخي از اين توصيه ها را مي توان چنين ديد:
الف- حجاب و صبر
يقيناً تمام مسلمانان پيرامون«حجاب زينبي» اشتراك نظر دارند و آن را الگوي عملي زنان مسلمان مي دانند. حجابي كه با نام زينب(س) عجين شده و تاريخ آن را با درازي عمر زينب گره زده است. در نوشته هاي پيرامون حضرت زينب(س) مشاهده مي شود كه امير مؤمنان (ع) براي رفتن زينب به زيارت قبر رسول خدا مقرراتي خاص اجرا مي كرد. به اين سان كه وي همراه دخترش به مسجد مي رفت و حسين از چپ و راست او را همراهي مي كردند. پدر جلو مي رفت تا ببيند اگر مردي در مسجد مانده،چراغ هاي مسجد را خاموش كند تا زينب در حريم تاريكي به مسجد بيايد (هاشم معروف الحسين، پيام انقلاب حسيني،ص 124) حجاب و عفاف زينب كبري(س) در عاشورا هم تجلي يافت. همين معنا سبب گرديده است تا شيعيان سوزناك ترين و در عين حال مفهومي ترين بخش مراثي عاشورا را به زينب و در مخاطره قرار گرفتن حجاب او در اسارت اختصاص دهند.
با وجود اين امام باقر مي فرمايد: سرور آزادگان در آخرين وداع، و البته سخت ترين لحظات فرمود:
ثم انه ودع علياله وامرهم بالصبر والبس الازر.
در ترجمه و توضيح اين فراز از توصيه هاي امام آمده است: ازهر عبارت از معجر و هر لباس است كه از روي لباس مي پوشند و به قرينه، اينكه بانوان حرم در سفر و حضر داراي معجر بوده اند، و نيز امام براي دومين بار اهل و عيالش را وداع كرد و آنان را به صبر دعوت نمود و به پوشيدن لباس چابك و جمع جور توصيه فرمود(سخنان حسين بن علي (ع)، ص 281)
«صبر هم براي شيعيان» صبر زينب(سلام الله عليها) است. اما امام به صبر و حجاب زنان حرم كه زينب(سلام الله عليها) در ميان آنهاست، توصيه مي كند. چنين بود كه محنت ها و مصيبت ها به عقل و صبر و اطمينان به خدا تبديل شد و هر رخداد ناگواري كه بر زينب (س) فرود آمد، از مفاهيم كمال و جلال در جان و خرد او پرده برداشت و با شكوه ترين درجات ايمان و صبر جميل رابه نمايش گذاشت (پيام انقلاب حسيني،ص 137)
ب- آمادگي و پايداري در برابر ناملايمات
در آخرين وداع امام(ع) اين جمله هم وجود دارد: استعدوا للبلاء آماده باشيد براي بلاء. (سخنان حسين بن علي (ع) ،ص 279) اين هشدار، هم بزرگي بلا و مصيبت را تذكر مي دهد وهم آمادگي پايداري بي نظير را براي زنان بستر سازي مي نمايد.
ج- اطمينان و توكل به خدا در برابر دشمنان
بلافاصله پس از تأكيد هشدار دهنده برآمادگي در برابر مصائب، امام (ع) مي فرمايد: و اعلموا ان الله حاميكم و حافظكم و سينيجيكم من شرالاعداء(همان)؛ و بدانيد كه خداوند حامي حافظ شماست و بزودي شما را از شر دشمنان نجات مي دهد. چه زيبا(زينب سلام الله عليها) اسطوره اي از عمل به تأكيدها و وصاياي امام مي شود و ديگر زنان حرم را به دنبال خود دراين مسير هدايت مي كند.
د- برپاداشتن نماز
اقامه نماز عاشورا، نماد مهم الهي بودن اين قيام بوده است ونماز شام عاشوراي حضرت زينب(سلام الله عليها) سازنده مهم ترين برپا كننده نماز بي مانند در ميداني دردناك، به عنوان مظهر ايمان و عبوديت،دراين عرصه هم شگفتي آفريده است. يك برداشت زيبا در توصيف اين نماز نوشته است : نماز زينب در آن شب مانند نماز جدش در كنار مسجد الحرام بود كه در آغاز دعوت با انواع آزارها و اهانت ها رو به رو شد، و چون نماز علي (ع) در صفين، در حالي كه كشتگان در پيرامونش افتاده بودند و معاويه به ادامه جنگ فرمان مي داد و مانند برادرش سالار شهيدان در معركه روز عاشورا در حالي كه تيرهاي كوفيان از هر سوي بر بدنش مي باريد(پيام انقلاب حسيني، ص 138)
ه- حريم بودن زنان
يكي از تلاش هاي جانسوز سيدالشهد در لحظاتي است كه لشگر دشمن به سوي خيمه هاي زنان و كودكان هجوم مي برد. شعار مشهور و سازنده امام كه يا شيعه آل ابي سفيان، ان لم يكن لكم دين و كنتم لاتخافون المعاد فكونوا احرار في ديناكم - اي پيروان خاندان ابي سفيان، اگر دين نداريد و از روز جزا نمي ترسيد، لااقل در زندگي آزاد مرد باشيد(سخنان حسين بن علي (ع)، ص 295) ؛بيانگر اين است كه زنان در شريعت محمدي(ص) حريم و حرمت دارند. شعار امام (س) همه زنان و مردان تاريخ را فرامي گيرد و به همه نسل ها«حريم بودن » زن را اعلام مي دارد.
پس از ذكر اين بخش ها درباره عاشورا، به لحاظ مقطع زماني، به نظر مي رسد در بخش دوم، بايد به «زنان در انقلاب اسلامي» پرداخت. اما به دلايلي اين موضوع در بخش سوم مي آيد. دليل اول آن است كه انقلاب اسلامي، در بخشي از دوران معاصر و در دوره غيبت كبري رخ داده است و دليل دوم به ارتباط مطالب و مسائل فرهنگ دوران انتظار، باز مي گردد. اين دو مسأله سبب مي شود تا در بخش سوم و با بهره يگري از مسائل «عاشورا» و «انتظار» بهتر و همه جانبه تر، زنان در انقلاب اسلامي مورد بحث قرار گيرد.
كسي كه تعمدا مرتكب بي حجابي به صورت آشكار در جامعه مي شود. عملا به جنگ با خدا رفته نه رژيم
كسي در اين مملكت ، هنجار شكني آشكار برخي دين ستيزان را ، نه تنها نقد نمي كند بلكه اگر احدي پيدا شود كه به خود جرأت دهد امر به معروف و نهي از منكر نمايد (اگر مورد ضرب و شتم و فحاشي قرار نگيرد)، طيف هاي چپ و راست براي از دست ندادن راي خود در انتخابات، شروع به نقد نحوه عملكرد آمر به معروف و ناهي از منكر مي نمايند.
بگذريم، قلبمان مي گيرد كه بگوييم انقلاب كرديم و ....... تا اسلام برقرار شود.
نتيجه انقلاب و خونهاي ريخته شده من و امثال من، آزادي و امنيت براي افراد بي بند و بار است. اگر در كار آنها دخالت كني همانند بسياري از شهداي امر به معروف و نهي از منكر تنها يادماني از شما مي سازند، تا در زمان نياز از آن استفاده تبليغاتي براي جمع كردن آراء ملت پايبند به اصول اسلامي نمايند اگر مردم خودشان در برابر اين بي حجابي ها ايستادگي كنند؛ نه نيازي به گشت ارشاد است و نه برخورد قهري براي حال و روز فعلي وضعيت حجاب در كشور فقط و فقط بايد امر به معروف و نهي از منكر را رواج داد.