معرفی وبلاگ
حضرت آیت الله خامنه ای در نشست اندیشه های راهبردی ؛ نقش و سهم بانوان را در نظام اسلامی ممتاز و بی بدیل دانستند و خاطر نشان کردند : " نقش بانوان در دوران مبارزه پیروزی انقلاب اسلامی ، بعداز انقلاب بویژه دوره بسیار سخت دفاع مقدس و در عرصه های مختلف ، نقش مؤثر ، ممتاز و بی جایگزینی است که با هیچ معیاری قابل اندازه گیری نیست ." از نگاه رهبر انقلاب اسلامی ، اولین کسی که نقش و جایگاه ممتاز بانوان را درک کرد و زمینه ساز نقش افرینی برجسته زنان در عرصه های مختلف شد ، امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1060000
تعداد نوشته ها : 116
تعداد نظرات : 9
Rss
طراح قالب
GraphistThem267

 


وصيت امام حسن (عليه السلام)

 

اين وصيتى است كه از امالى شيخ طوسي (ره) نقل شده كه به برادرش امام حسين عليه السلام فرمود: " اين است آنچه وصيت مى‏كند بدان حسن بن على به برادرش حسين بن على: وصيت مى‏كند كه گواهى دهد معبودى جز خداى يكتا نيست كه شريك ندارد ، پس پرستش مى‏كند او را بدان جهت كه شايسته ي پرستش است ، شريكى در سلطنت ندارد و سرپرستى از خوارى براى او نيست و به راستى كه او هر چيز را آفريده و اندازه ي آن را به خوبي مقدر ساخته و شايسته ‏ترين معبود و سزاوارترين كسى است كه او را ستايش كنند ، هر كه از او فرمانبردارى كند راه رشد را يافته ، و هر كس كه نافرمانيش را كند به گمراهى و سرگشتگى مي افتد و هر كس به سوى او بازگردد هدايت گشته است.

من تو را سفارش مى‏كنم ( اى حسين ) به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت كه از بدكارشان درگذرى و از نيكوكارشان بپذيرى ، و براى آنها جانشين و پدرى مهربان باشى ، و ديگر آن كه مرا كنار رسول خدا دفن نمايي كه من به او و خانه او شايسته ‏تر از ديگران هستم...

و اگر از اين كار مانع شدند و جلوگيرى كردند ، من تو را به حق قرابت و نزديكى كه خدا براى تو قرار داده و قرابتى كه با رسول خدا دارى سوگند مى‏دهم كه اجازه ندهى در اين راه به خاطر من خون ريخته شود تا آنگاه كه رسول خدا (ص)را ديدار كنيم و شكايت ‏خود به نزد او بريم ، و آنچه از اين مردم پس از وى بر سر ما رفته ، به او گزارش كنيم ... "
اين را فرمود و از دنيا رفت . درود خدا بر او باد .

و در روايت مفيد (ره) اين گونه است كه پس از جريان مسموم شدن خود فرمود:
(چون من از دنيا رفتم ، چشم مرا بپوشان ، مرا غسل ده و كفن نما ، سوى قبر جدم رسول خدا (ص) ببر تا ديدارى با او تازه كنم ، سپس به سوى قبر جده ‏ام فاطمة بنت اسد رضى الله عنها ببر و در آنجا دفنم كن ، و ‏بدان اى برادر كه مردم گمان دارند شما مى‏خواهيد مرا كنار رسول خدا (ص) به خاك بسپاريد ، پس در اين باره گرد آيند و از شما جلوگيرى كنند ، تو را به خدا سوگند دهم مبادا به خاطر من به اندازه ي ذره اي خون ريخته شود. ) (2)

پى ‏نوشتها:

1) بحار الانوار، ج 44، صص 152-151.

2) ارشاد شيخ مفيد، ج 2، ص 14.

دسته ها : متفرقه ديني
شنبه بیست و سوم 10 1391 12:3

چرا همسر اختيار مي كنيم؟

 

قرآن  مجيد ... آيه ۱۱۱ سوره إسراء

 

وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا


و بگو ستايش خدايي را كه نه فرزندي گرفته و نه در جهانداري شريكي دارد و نه خوار بوده كه [نياز به] دوستي داشته باشد و او را بسيار بزرگ شمار


*آن كس مي تواند همه چيز را بيافريند كه خود در دايرهٔ هيچ چيز محدود نباشد.


*اگر همسري اختيار مي كنيم نشان آن است كه بدون او به كمال نمي رسيم. همسر متمم و مكمل ماست و خدا عين كمال و تماميت است.

 

دسته ها : متفرقه ديني
سه شنبه نوزدهم 10 1391 13:56
اربعين
 

 

 

 

 

 


اربعين وسيله ايست تا حرارت عاشورا به سردي نگرايد و آتش عزاي امام حسين عليه السلام به آتشي در دامان آتش زنندگان خيمه ها و حاميانشان تبديل شود واين فاجعه عظيم و حادثه خونبار با گذر زمان به دست فراموشي سپرده نشود !


 

و شايد به همين خاطر است كه در مناسبت هاي مختلف بر روضه خواني و زيارت ابي عبد الله عليه السلام تاكيد شده كه يكي از مهمترين آن مناسبت ها ، همين اربعين است كه در حديثي از امام عسكري عليه السلام مي خوانيم :

علامات مۆمنين [ شيعيان دوازده امامي ] پنج چيز است :

پنجاه ويك ركعت نمازِ [ واجب و مستحب ] خواندن و زيارت اربعين و در دست راست انگشتر را وارد نمودن و پيشاني را [ در هنگام نماز ] بر خاك گذاشتن و « بسم الله الرحمن الرحيم » را [ در هنگام نماز ] بلند خواندن . (1)

و همچنين در مناسبت هاي ديگر سال نيز مثل شب هاي قدر ، عيد فطر ، عيد قربان ، عرفه و غيره بر زيارت حضرتش تأكيد شده و براي هر كدام نيز زيارت نامه هاي مستقلي از طرف معصومين عليهم السلام وارد شده است ، از جمله زيارت نامه اربعين كه داراي مضامين عاليه ايست كه در ادامه بدان اشاره خواهد شد .

از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله نيز به نقل از امام صادق عليه السلام وارد شده است :

« إن لقتل الحسين حرارة في قلوب المۆمنين لا تبرد أبدا » (2) .

يعني: همانا براي كشته شدن حسين - عليه السلام - در سينه هاي مۆمنين حرارت و سوزي است كه هرگز سرد نمي شود و يا اين كه هرگز نبايد سرد شود!

از مطالعه تاريخ و سيره ائمه عليهم السلام نيز اين طور برداشت مي شود كه آن حضرات مي خواستند كه روز به روز بر توجه مردم به آن حادثه افزوده شود و ظاهرا تمامي سفارشها و تاكيدات بر گريه بر امام حسين عليه السلام نيز به خاطر اين است كه اين عزاداريها مقدمه اي باشد براي تفكر و تدبر مردم در اين حادثه عظيم و پي بردن به عبرت هاي آن .

هدف اهل بيت عليهم السلام از آن همه تأكيدات بليغه و سفارشات عظيمه بر عزاداري سالار شهيدان همان هدف خود حضرت امام حسين عليه السلام از قيام بوده است. به عبارت ديگر آنچه را كه امام حسين عليه السلام با قيام خود دنبال نمود ما موظفيم در عزاداري هاي آن حضرت دنبال نماييم .

خيلي بعيد است كه هدف از اين همه تأكيد بر عزاداري از جانب معصومين - عليهم السلام - فقط به ثواب رسيدن ما يا آمرزش گناهانمان يا بر پايي مراسم ختمي مثل بزرگداشتهايي كه ما براي شخصيت هاي از دست رفته برپا مي نماييم ، باشد .

به احتمال قريب به يقين ، هدف اهل بيت عليهم السلام از آن همه تأكيدات بليغه و سفارشات عظيمه بر عزاداري سالار شهيدان همان هدف خود حضرت امام حسين عليه السلام از قيام بوده است !!! به عبارت ديگر آنچه را كه امام حسين عليه السلام با قيام خود دنبال نمود ما موظفيم در عزاداري هاي آن حضرت دنبال نماييم ، به عنوان مثال اگر در كلمات حضرتش اموري مثل : اصلاح امت پيامبر صلي الله عليه وآله ، قيام عليه ظلم ، امر به معروف و نهي از منكر ، اقامه نماز ، اداء زكات ، جهاد في سبيل الله ، باز گرداندن معالم و ارزش هاي ديني به متن جامعه ، استيفاي حقوق مظلومان ، امنيت يافتن جامعه ، عمل به حق ، دوري از باطل و... به عنوان علل غايي قيام بيان شده ما نيز همين علل را بايد به عنوان غايت و هدف عزاداري مدّ نظر خود قرار دهيم !!

 

امام حسين

 

 

در همين رابطه مناسب است كه سري به متن زيارت نامه اربعين به نقل از امام صادق عليه السلام بزنيم كه مقداري در آن به اهداف قيام اشاره شده :

« و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضلالة »

 

يعني آن حضرت خون مقدس قلب خود را در راه خدا بذل نمود تا اينكه بندگان خدا را از ناداني و جهالت و سرگرداني و گمراهي [ كه حكومت هاي جائر بر آنان تحميل نموده بودند با كنار زدن يا رسوا نمودن آن حكومت ها ] نجات دهد !!

در همين راستا بود كه حضرت امام خميني (ره) به درستي فرمودند: « اين محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است » (3) .

ناگفته نماند كه اين مطالب مذكور ، منافات ندارد با جمله اي كه در بعضي احاديث  يا زيارت نامه ها وجود دارد ، مثل « قتيل العبرات »  يعني كشته اشك چشم ها كه ممكن است بعضي توهّم نمايند كه مراد اين باشد كه امام حسين عليه السلام شهيد شد تا ما بر او بگرييم و گناهانمان بخشيده شود و به ثواب برسيم !

 

از مطالعه تاريخ و سيره ائمه عليهم السلام نيز اين طور برداشت مي شود كه آن حضرات مي خواستند كه روز به روز بر توجه مردم به آن حادثه افزوده شود و ظاهرا تمامي سفارشها و تاكيدات بر گريه بر امام حسين عليه السلام نيز به خاطر اين است كه اين عزاداريها مقدمه اي باشد براي تفكر و تدبر مردم در اين حادثه عظيم و پي بردن به عبرت هاي آن

چرا كه جواب اين توهّم اين است كه:

اولا؛ اين شبيه همان عقيده باطل و خرافي مسيحيت تحريف شده است كه مي گويد عيسي عليه السلام به جاي اُمتش قرباني شد تا گناهان اُمت آمرزيده شود.

و ثانيا؛ جواب اين توهّم را در ادامه همان حديثي كه از پيامبر صلي الله عليه وآله به نقل از امام صادق عليه السلام در صدر بحث آورديم ، مي يابيم زيرا بعد از آن كه فرمودند : حرارت قتل حسين عليه السلام به سردي نمي گرايد ، امام حسين عليه السلام را در دامان خود نشاندند و فرمودند : « بأبي قتيل كل عبرة » يعني پدرم فداي كسي باد كه كشته هر اشك چشمي است !

در ادامه آن روايت است كه از امام صادق عليه السلام سۆال شد كه مراد رسول گرامي اسلام از اين جمله چيست ؟

حضرت صادق عليه السلام فرمودند : يعني هيچ مۆمني او را ياد نمي نمايد مگر اين كه گريه اش مي گيرد ! (4)

در پايان مناسب است كه خلاصه اي از القابي كه براي حضرتش در زيارت نامه اربعين از لسان امام صادق عليه السلام صادر شده است را ، بياوريم :

ولي الله ، ابن ولي الله ، حبيب الله ، خليل الله ، نجيب الله ، صفي الله ، ابن صفي الله ،  مظلوم ، فقيد ، شهيد ، الفائز بكرامت الله ، اسير الكربات ، قتيل العبرات ، المجتبي بطيب الولادة ، المَحبيّ بالسعادة ، المُكرَم بالشهادة ، المُعطي مواريث الأنبياء ، قائد ، سيد ، ذائد ، امين الله ، ابن امين الله ، نور ، دعامة الدين ، ركن المسلمين ، الإمام ، البر ، التقي ،  الرضي ، الزكي ، الهادي ، المهدي ، صابر ، محتسب ، كلمة التقوي ، علم الهدي ، العروة الوثقي ، الحجة علي اهل الدنيا ، معقل المۆمنين .

 

پي نوشت :

1-مصباح المتهجد ، ص 788 .

2- مستدرك الوسائل به نقل از مجموعه شهيد ، ج 10 ، ص 318 .

3- صحيفه امام ، ج 15 ، ص330.

4- به همان پي نوشت دوم مراجعه شود .

 

يکشنبه هفدهم 10 1391 9:24

نسبت علم موسي و خضر با علوم " اميرالمؤمنين " عليه السلام

 

وقتي حضرت موسي عليه السلام از نزد خضر برگشت و آن حوادث عجيب مثل سوراخ كردن كشتي و تعمير ديوار و كشتن آن نوجوان به وقوع پيوست ،
برادر او هارون از موسي در مورد دانش خضر پرسيد.

حضرت موسي عليه السلام فرمود: اين امر، دانشي است كه نداشتن آن ضرر ندارد ولي حادثه اي عجيب تر روي داد! هارون پرسيد: چه حادثه اي ؟ حضرت موسي عليه السلام گفت :

من و خضر كنار دريا ايستاده بوديم كه پرنده اي شبيه به چلچله ظاهر شد، با منقار خود قطره اي آب برداشت و به طرف مشرق پرتاب كرد! بار دوم قطره اي ديگر برداشت و آن را به طرف مغرب انداخت ، بار سوم آن را به طرف جنوب و بار چهارم به طرف شمال پرتاب كرد! و در دفعه پنجم به طرف آسمان و دفعه ششم به خشكي و دفعه هفتم به دريا انداخت و سپس ‍ پركشيد و پرواز كرد.

ما دو نفر حيرت زده مانديم و سر اين كار را نفهميديم تا اينكه خداوند فرشته اي را به صورت آدمي فرستاد و به ما گفت :

چرا شما را متحير مي بينم ؟ گفتيم : در كار اين پرنده متحيريم ، گفت : منظور او را نمي دانيد؟ گفتيم : خدا بهتر مي داند، گفت : اين پرنده با عملش ‍ مي گويد: به حق آنكه شرق و غرب زمين را آفريد و آسمان را بر پا داشت و زمين را به حركت آورد و بگستراند، بطور قطع خداوند در آخر الزمان پيامبري را خواهد فرستاد كه نامش محمد صلي الله عليه وآله است ، او را وصيي است بنام علي عليه السلام كه علم شما دو نفر روي هم در مقابل دانش آن دو همانند اين قطره است در مقابل اي دريا!!

 

دسته ها : مطالب ديني
شنبه شانزدهم 10 1391 12:11
آيت‌الله مجتبي تهراني هم به ملكوت اعلي پيوست ...

فقط ميتونم بگم بعد از اين بزرگواران، تهران بايد منتظر عذاب الهي باشه. چون كسانيكه خدا به واسطه ي اونها به اهل گنهكار اين شهر، امون ميداد، يكي يكي رفتند. ديگه رجبعلي خياطها در تهران نيستند. ديگه حاج اسماعيل دولابي نيست. ديگه حاج آقاي شعراني نيست. ديگه آيت الله حق شناس نيست. ديگه آيت الله مجتهدي نيست. ديگه ... حاج آقا مجتبي تهراني هم رفت! خدايا به خودت پناه ميبرم.

 

دسته ها : خبر * خبر
پنج شنبه جهاردهم 10 1391 9:28

اولين زيارت كننده قبر حضرت‌ سيد الشهداء(ع)

ابن اثير در الكامل آورده است:

عبد اللّه بن حرّ جعفي پس از شهادت امام عليه السّلام از منزل خود در قصر بني مقايل به كربلا رفت و در آنجا گريست‌ و قصيده بلندي در رثاي حضرت حسين عليه السّلام‌ سرود.
او را نخستين زيارت كننده قبر حضرت‌ سيد الشهداء عليه السّلام دانسته‌اند.

شايد اين اولين حركت عزاداري در رثاي‌ حضرت باشد،البته با چشم‌پوشي از اقدامات و سخنان حضرت زينب عليها السّلام و امام سجاد عليه السّلام و كاروان اسيران كربلا .

 

چهارشنبه سیزدهم 10 1391 12:31

 

 

دوست داشتن به دله، بي خيال ظاهر

بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داري؟

گفت: آره! خيلي دوسش دارم

گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره يا نه؟

گفت: آره!

گفتم : پس چرا كاري كه آقا دوست داره انجام نميدي؟

گفت: خب چيزه!…. ولي دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نيست ، به دله

گفتم: از اين حرف كه ميگن به ظاهر نيست ، به دله بدم مياد

گفت: چرا؟

براش يه مثال زدم:

گفتم: فرض كن يه نفر بهت خبر بده كه شوهرت با يه دختر خانوم دوست شده و الان توي يه رستوران داره باهاش شام مي خوره. تو هم سراسيمه ميري و مي بيني بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل ميده و قلوه مي گيره. عصباني ميشي و بهش ميگي: اي نامرد! بهم خيانت كردي؟ بعد شوهرت بلند ميشه و بهت ميگه: عزيزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش ميگي: اگه منو دوست داري اين دختره كيه؟ چرا باهاش دوست شدي؟ چرا آورديش رستوران؟ اونم بر مي گرده ميگه: عزيزم ظاهر رو نبين! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

ديدم حالتش عوض شده

بهش گفتم: تو اين لحظه به شوهرت نميگي: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستي با يه دختره عشقبازي مي كني بعد ميگي من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور مي كني؟

گفت: معلومه كه نه! دارم مي بينم كه خيانت مي كنه، چطور باور كنم؟ معلومه كه دروغ ميگه

گفتم: پس حجابت….

اشك تو چشاش جمع شده بود

روسري اش رو كشيد جلو

با صداي لرزونش گفت: من جونم رو فداي امام زمانم مي كنم، حجاب كه قابلش رو نداره

از فردا ديدم با چادر اومده

گفتم: با يه مانتو مناسب هم ميشد حجاب رو رعايت كرد!

خنديد و گفت: مي دونم! ولي امام زمانم چــــــادر رو بيشتر دوست داره

مي گفت: احساس مي كنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد مي زنه

 

چهارشنبه سیزدهم 10 1391 12:16

مبادا تلخي اين نگاه ها محبت چادر را از دلت سرد كند....مبادا...

 

غصه نخور اين روزها حسين هم غريب است...

زينب هم غريب است...

رقيه ام هم غريب است...

مادر هم غريب است....

روز گار غربيست ... قبلا ها محجبه ها به بي حجاب ها چپ چپ نگاه ميكردند اما الان بي حجاب ها و بد حجاب ها چنان با خشم و نفرت به چادري ها نگاه ميكند كه انگار چه كار غير اخلاقي انجام داده اي...

غضه نخور...من هم چشيده ام طعم تمامي اين نگاه ها را...درد دارد اما تلخ نيست...چون مادر نگاهت ميكند...چون زينبِ صبور نگاهت ميكند...صبور باش مثل عمه زينب...

 

مبادا تلخي اين نگاه ها محبت چادر را از دلت سرد كند....مبادا...

 

 

 

 

چهارشنبه سیزدهم 10 1391 11:5

چرا فقط براي امام حسين (عليه السلام) روز اربعين تعيين شده است؟

 

به نقل از شفقنا، اربعين يعني گذشت چهل روز از مصيبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهيدان.. چرا فقط براي امام حسين عليه ‏السلام روز اربعين تعيين شده و براي امامان ديگر و حتي پيامبر اكرم صلي ‏اللَّه‏ عليه ‏و آله، مراسم روز اربعين نداريم؟

 

براي توضيح جواب اين سؤال، به اين مطالب توجه كنيد:

 

1) فداكاري‏هاي امام حسين عليه‏ السلام، دين را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دين اسلام، ويژه و حائز اهميت است. اين فداكاري‏ها را بايد زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دين اسلام است. گرامي‏داشت روز عاشورا و اربعين، در حقيقت زنده نگه داشتن دين اسلام و مبارزه با دشمنان دين است.

2) مصيبت حضرت امام حسين عليه‏ السلام، براي هيچ امام و پيامبري پيش نيامده است. مصيبت امام حسين عليه‏السلام، از همه مصيبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل ديگري هم در كار نبود، همين عامل كافي است كه نشان بدهد چرا براي امام حسين عليه‏السلام بيش از امامان ديگر و حتي بيش از پيامبر اسلام‏صلي‏اللَّه‏عليه‏و آله عزاداري مي‏كنيم و مراسم متعددي برپا مي‏كنيم.

 

3) در ماه محرم سال ۶۱ق. امام حسين عليه ‏السلام، فرزندان، خويشان و ياران آن حضرت را كشتند و اسيران كربلا را به كوفه و شام بردند و همين اسيران داغديده، روز اربعين شهادت امام حسين عليه‏السلام و يارانش، به كربلا رسيدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجديد شد و آن روز، روز سختي براي خاندان پيامبر بود.

 

4) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين عليه ‏السلام، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند. دشمنان امام حسين عليه‏ السلام تلاش كردند تا حادثه كربلا، به كلي فراموش شود و حتي كساني را كه براي زيارت امام حسين عليه‏ السلام مي‏آمدند، شكنجه مي‏كردند و مي‏كشتند. در زمان متوكل عباسي، همه قبرهاي كربلا را شخم زدند؛ مزرعه كردند و مردم را از آمدن براي زيارت قبر امام حسين عليه‏السلام، منع كردند. شيعيان هم براي مقابله با اينها، از هر مناسبتي استفاده مي‏كردند كه يكي از اين مناسبت‏ها، حادثه روز اربعين است.

 

5) يكي از نشانه ‏هاي مؤمن، زيارت امام حسين عليه‏السلام در روز اربعين است. از حضرت امام حسن عسكري عليه‏ السلام روايت شده است كه علامت‏هاي مؤمن پنج چيز است؛ پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانه‏روز، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشاني بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن‏۱ و يكي از وظايف شيعيان را اهتمام به زيارت اربعين بر شمرده‏اند.

 

چهارشنبه سیزدهم 10 1391 10:25

بستن درهاى ورود شيطان‏

شيطان و عوامل ضد الهى و انسانى براى دست يافتن به انسان و از دست گرفتن سرمايه‏هاى معنوى او و نابود ساختن قوا و استعدادهاى الهى‏اش و زير صفر بردن اعتبار و ارزش خدايى‏اش، راه‏هاى گوناگون دارند كه خود انسان علت باز بودن آن راه‏هاست كه با توفيق حضرت محبوب و رعايت قواعد الهيه راه‏هاى نفوذ دشمنان ديرينه سد خواهد شد.
راستى! نسبت به خود آسوده نباشيد و از شرور و فتن و علل اغوا و وسوسه غافل نباشيد كه تا زنده‏ايد خطر بر شما نزديك است و بر شماست كه هميشه در حالت دفع خطر باشيد، راه دفع تمام خطرات ابليسى و شيطانى و طاغوتى پناه بردن به خداست كه اگر عملًا پناه ببريد از خطر در امان خواهيد بود، گفتن «اعوذ باللّه» و اين‏گونه استعاذه را چندان قدرتى و كمالى نيست، استعاذه حقيقى آن است كه هر در ورود آن ديو و طريق اغوا و اضلال او بازشناسى و از هر راه كه قصد تو كند سر راه در وى دربندى.

راه‏هاى نفوذ شيطان‏

ارباب مجاهده كه عنان اختيار از دست اين مكار برده ‏اند، فرموده ‏اند كه او از ده باب درمى ‏آيد.

 

اول: از باب حرص و آن را به قناعت مى‏توان بست و كريمه:
[وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها] «1».

و هيچ جنبده‏اى در زمين نيست مگر اين‏كه روزىِ او برخداست.
را نصب العين خود ساخت.

 

دوم: از باب طول امل درمى ‏آيد و آن را به خوف از موت مى‏توان مسدود كرد و التجا به كريمه:

[كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ] «2».

هر كسى مرگ را مى ‏چشد و بدون ترديد روز قيامت پاداش‏هايتان به طور كامل به شما داده مى ‏شود. پس هر كه را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند مسلماً كامياب شده است و زندگى اين دنيا جز كالاى فريبنده نيست.

 

سوم: از ممر طلب راحت و نعمت در مى‏آيد و آن را به زوال نعمت و ياد كردن صعوبت و سختى حساب مقابله مى‏توان كرد و تأديب او به وعيد:
[ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ‏] «3».

بگذارشان تا بخورند و [با لذايذ مادى و زودگذر] كامرانى كنند، و آرزوها، سرگرمشان نمايد؛ سپس [حقّانيّت اسلام و فرجام شوم خود را] خواهند فهميد.

اينان را به خورد و خواب طبيعى و لذات حيوانى واگذار تا آمال و اوهام دنيايى آنان را غافل كند پس زود است كه نتيجه كامرايى بيهوده و بى‏ ثمر خويش را بيابند.

 

چهارم: از ممر عجب و خودبينى در مى ‏آيد و آن راه را به خوف از عاقبت مسدود بايد ساخت و تقويت از آيات:
[يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ* فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ* خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ* وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ] «4».

روزى كه چون فرا رسد، هيچ كس جز به اجازه او سخن نمى‏گويد؛ پس برخى تيره‏بخت و برخى نيك‏بخت‏اند.* اما تيره‏بختان [كه خود سبب تيره‏بختى خود بوده‏اند] در آتش‏اند، براى آنان در آنجا ناله‏هاى حسرت‏بار و عربده و فرياد است.* در آن تا آسمان‏ها و زمين پابرجاست جاودانه‏اند، مگر آنچه را كه مشيّت پروردگارت اقتضا كرده است؛ بى‏ترديد پروردگارت هر چه را اراده مى‏كند، انجام مى‏دهد.* اما نيك‏بختان [كه به توفيق و رحمت خدا سعادت يافته‏اند] تا آسمان‏ها و زمين پابرجاست، در بهشت جاودانه‏اند مگر آنچه را مشيّت پروردگارت اقتضا كرده، [بهشت‏] عطايى قطع ناشدنى و بى‏ پايان است.

 

پنجم: دخل و تصرف وى از ممر استخفاف برادران مؤمن است، آن را به رعايت حرمت و مبادرت ايشان قلع بايد نمود.

 

ششم: عبور او از راه حسد است، آن را به رضا دادن به قسمت الهى و عدل در حكم او بايد مقابله نمود و استدلال به آيات شريفه سى و دوم تا سى و نهم سوره مباركه زخرف بايد نمود آنجا كه مى‏ فرمايد:

آيا آنان كه راضى از اوضاع عادلانه جهان نيستند، بايد رحمت و عنايت خداى را تقسيم كنند! در صورتى كه ما خود معاش حيات و روزى آنان را در دنيا تقسيم كرده‏ايم و بعضى را بر بعض ديگر به انواع عنايات برترى داده تا با كمك‏ گيرى از يك ديگر چرخ زندگى بگردد و رحمت الهى از آنچه جمع مى ‏كنند بهتر است.

مردم يك نوع و يك رشته و امتند، چند روزى در اين دنيا هستند و به اندازه معيشت در اختيار آن‏هاست، اگر نه اين بود كه مردم يك امتند، ما آنان كه به حق كافر مى ‏شدند، «از پستى دنيا و بى‏ قدرى آن به مال فراوان» سقف خانه ‏هايشان را از نقره خام قرار مى‏ داديم و چندين طبقه كه با نردبان بر سقف بام روند.

و نيز بر منازلشان درهاى بسيار (كنايه از وسعت خانه) و تخت‏ها كه بر آن تكيه زنند و عماراتشان را به زر و زيور مى‏آراستيم ولى اين‏ها همه متاع پست و فانى دنياست، اگر داراى ارزش بود بر آنان آن مى‏ كرديم كه گفتيم:هر كس از ياد خدا رخ برتابد شيطان را برانگيزيم كه يار و همنشين او باشد.

آرى، تمام متاع دنيا در نزد خدا بى‏ارزش است، اگر همه آن هم بر فرض نزد يك نفر باشد، ارزش حسد ورزيدن و اين‏كه شيطان همنشين دل انسان گردد، ندارد.
شياطين، مردم را از راه خدا بازدارند و به گمراهى افكنند و آنان پندارند كه به راه درست مى ‏روند.

تا زمانى كه از دنيا به سوى ما باز آيند، آن گاه با حسرت گويد: اى كاش ميان من‏ و آن شيطان فاصله ‏اى به دورى مشرق و مغرب بود كه او براى من همنشين و يار بسيار بدى بود.

آن روز حسرت و پشيمانى براى شما سودى ندارد؛ زيرا در دنيا از حدود الهى تجاوز كرديد و امروز با شياطين در عذاب دوزخ شريك هستيد.

 

هفتم: از راه ريا و سمعه و طلب خودنمايى در مى ‏آيد و آن طريق را به اخلاص در اعمال بايد گرفت و اعتماد بر كريمه:
[وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً] «5».
و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نكند.

 

هشتم: از راه بخل در مى ‏آيد، دل را به فناى: ما فى ايْدِى النَّاسِ يَنْفَدُ «6».
قرار بايد داد و به بقاى:
[ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ‏] «7».
آنچه [از پاداش و ثواب‏] نزد خداست، باقى مى ‏ماند.

اقرار بايد كرد.

 

نهم: كبر و آن را بقوت بازوى تواضع مسدود بايد ساخت و به حكم:
[إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ‏] «8».
بى‏ ترديد گرامى‏ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست. يقيناً خدا دانا و آگاه است.
بزرگى و كرامت را در تقوا بايد دانست.

 

دهم: آمد و شد او از راه طمع است، پس دست طمع از خلق كوتاه بايد ساخت و روى همت بر خزانه كرم نامتناهى الهى بايد آورد و آيت عالى رايت،
[وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ‏] «9».
و هر كه از خدا پروا كند، خدا براى او راه بيرون شدن [از مشكلات و تنگناها را] قرار مى‏ دهد.* و او را از جايى كه گمان نمى ‏برد روزى مى ‏دهد.
را بدرقه راه و اعتماد كار خود ساخت.

حاصل آن‏كه: از براى اهل هوش و بصيرت چه در وقت قرائت قرآن و چه در غير وقت قرائت، بستن راه‏هاى مدخل آن غاوى مغوى به تذكار آيات قرآنى و مواعظ سبحانى با توفيق ربانى سهل است.

 

 

دسته ها : متفرقه ديني
سه شنبه دوازدهم 10 1391 11:52

ركوردهاي شيطان (حتما بخوانيد)

 


اولين كسى كه نوحه خواند و گريست ؛ چون او را به زمين فرستادند، به ياد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گريه كرد

شيطان، نخستين كسى بود كه بعضى كارها را مرتكب شد و پيش از او كسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از اين قرارند: - اولين كسى كه قياس نمود و خود را از حضرت آدم عليه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاك در حالى كه آتش از خاك بالاتر است .

- اولين كسى كه در پيشگاه با عظمت الهى تكبر نمود و به دستور خالق خود عمل نكرد.

- اولين كسى كه كه معصيت و نافرمانى خدا را كرد و آشكارا با او مخالفت نمود.

- اولين كسى كه به دروغ گفت : خدا گفته از اين درخت نخوريد، چون درخت جاويد است و اگر كسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شريك مى شود.

- اولين كسى كه كه قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصيحت مى كنم .

- شيطان اولين كسى است كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت

- اولين كسى كه نماز خواند و يك ركعت آن چهار هزار سال طول كشيد.

- اولين كسى كه كه غنا و آواز خواند، همان زمانى كه آدم عليه السلام از درخت نهى شده خورد.

- اولين كسى كه نوحه خواند و گريست ؛ چون او را به زمين فرستادند، به ياد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گريه كرد.

- اولين كسى كه لواط كرد آنگاه كه به ميان قوم لوط آمد.

- اولين كسى كه دستور ساختن منجنيق را داد تا حضرت ابراهيم عليه السلام را با آن در آتش اندازند.

- اولين كسى كه دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سليمان داد، براى اين كه موهاى اضافى پاى بلقيس پادشاه سبا را از بين ببرند.

- اولين كسى كه دستور ساختن شيشه را داد تا حضرت سليمان عليه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقيس را آزمايش كند.

- اولين كسى كه عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!

- اولين كسى كه به خداى خود اعتراض كرد.

- اولين كسى كه شبيه شدن به ديگران را مطرح و مردم را به آن تشويق كرد.

- اولين كسى كه كه سحر و جادو كرد و آن دو را به مردم ياد داد.

- اولين كسى كه براى زيبايى ، زلف گذاشت .

- اولين كسى كه شبيه شدن به ديگران را مطرح و مردم را به آن تشويق كرد.

- اولين كسى كه نقاشى كرد و چهره كشيد.

- اولين كسى كه آتش حسدش شعله ور شد.

- اولين كسى كه به ناحق مخاصمه و جدال كرد.

- اولين كسى كه خداى تعالى به او لعنت نمود و از ناراحتى فرياد كشيد.

- اولين كسى كه به خدا كفر ورزيد.

- اولين كسى كه گريه دروغى نمود.

- اولين كسى كه عبادت و خلقت خود را ستود.

- اولين كسى كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت .

 

 

سه شنبه دوازدهم 10 1391 11:49
X