اربعين وسيله ايست تا حرارت عاشورا به سردي نگرايد و آتش عزاي امام حسين عليه السلام به آتشي در دامان آتش زنندگان خيمه ها و حاميانشان تبديل شود واين فاجعه عظيم و حادثه خونبار با گذر زمان به دست فراموشي سپرده نشود !
و شايد به همين خاطر است كه در مناسبت هاي مختلف بر روضه خواني و زيارت ابي عبد الله عليه السلام تاكيد شده كه يكي از مهمترين آن مناسبت ها ، همين اربعين است كه در حديثي از امام عسكري عليه السلام مي خوانيم :
علامات مۆمنين [ شيعيان دوازده امامي ] پنج چيز است :
پنجاه ويك ركعت نمازِ [ واجب و مستحب ] خواندن و زيارت اربعين و در دست راست انگشتر را وارد نمودن و پيشاني را [ در هنگام نماز ] بر خاك گذاشتن و « بسم الله الرحمن الرحيم » را [ در هنگام نماز ] بلند خواندن . (1)
و همچنين در مناسبت هاي ديگر سال نيز مثل شب هاي قدر ، عيد فطر ، عيد قربان ، عرفه و غيره بر زيارت حضرتش تأكيد شده و براي هر كدام نيز زيارت نامه هاي مستقلي از طرف معصومين عليهم السلام وارد شده است ، از جمله زيارت نامه اربعين كه داراي مضامين عاليه ايست كه در ادامه بدان اشاره خواهد شد .
از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله نيز به نقل از امام صادق عليه السلام وارد شده است :
« إن لقتل الحسين حرارة في قلوب المۆمنين لا تبرد أبدا » (2) .
يعني: همانا براي كشته شدن حسين - عليه السلام - در سينه هاي مۆمنين حرارت و سوزي است كه هرگز سرد نمي شود و يا اين كه هرگز نبايد سرد شود!
از مطالعه تاريخ و سيره ائمه عليهم السلام نيز اين طور برداشت مي شود كه آن حضرات مي خواستند كه روز به روز بر توجه مردم به آن حادثه افزوده شود و ظاهرا تمامي سفارشها و تاكيدات بر گريه بر امام حسين عليه السلام نيز به خاطر اين است كه اين عزاداريها مقدمه اي باشد براي تفكر و تدبر مردم در اين حادثه عظيم و پي بردن به عبرت هاي آن .
هدف اهل بيت عليهم السلام از آن همه تأكيدات بليغه و سفارشات عظيمه بر عزاداري سالار شهيدان همان هدف خود حضرت امام حسين عليه السلام از قيام بوده است. به عبارت ديگر آنچه را كه امام حسين عليه السلام با قيام خود دنبال نمود ما موظفيم در عزاداري هاي آن حضرت دنبال نماييم .
خيلي بعيد است كه هدف از اين همه تأكيد بر عزاداري از جانب معصومين - عليهم السلام - فقط به ثواب رسيدن ما يا آمرزش گناهانمان يا بر پايي مراسم ختمي مثل بزرگداشتهايي كه ما براي شخصيت هاي از دست رفته برپا مي نماييم ، باشد .
به احتمال قريب به يقين ، هدف اهل بيت عليهم السلام از آن همه تأكيدات بليغه و سفارشات عظيمه بر عزاداري سالار شهيدان همان هدف خود حضرت امام حسين عليه السلام از قيام بوده است !!! به عبارت ديگر آنچه را كه امام حسين عليه السلام با قيام خود دنبال نمود ما موظفيم در عزاداري هاي آن حضرت دنبال نماييم ، به عنوان مثال اگر در كلمات حضرتش اموري مثل : اصلاح امت پيامبر صلي الله عليه وآله ، قيام عليه ظلم ، امر به معروف و نهي از منكر ، اقامه نماز ، اداء زكات ، جهاد في سبيل الله ، باز گرداندن معالم و ارزش هاي ديني به متن جامعه ، استيفاي حقوق مظلومان ، امنيت يافتن جامعه ، عمل به حق ، دوري از باطل و... به عنوان علل غايي قيام بيان شده ما نيز همين علل را بايد به عنوان غايت و هدف عزاداري مدّ نظر خود قرار دهيم !!
در همين رابطه مناسب است كه سري به متن زيارت نامه اربعين به نقل از امام صادق عليه السلام بزنيم كه مقداري در آن به اهداف قيام اشاره شده :
« و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضلالة »
يعني آن حضرت خون مقدس قلب خود را در راه خدا بذل نمود تا اينكه بندگان خدا را از ناداني و جهالت و سرگرداني و گمراهي [ كه حكومت هاي جائر بر آنان تحميل نموده بودند با كنار زدن يا رسوا نمودن آن حكومت ها ] نجات دهد !!
در همين راستا بود كه حضرت امام خميني (ره) به درستي فرمودند: « اين محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است » (3) .
ناگفته نماند كه اين مطالب مذكور ، منافات ندارد با جمله اي كه در بعضي احاديث يا زيارت نامه ها وجود دارد ، مثل « قتيل العبرات » يعني كشته اشك چشم ها كه ممكن است بعضي توهّم نمايند كه مراد اين باشد كه امام حسين عليه السلام شهيد شد تا ما بر او بگرييم و گناهانمان بخشيده شود و به ثواب برسيم !
از مطالعه تاريخ و سيره ائمه عليهم السلام نيز اين طور برداشت مي شود كه آن حضرات مي خواستند كه روز به روز بر توجه مردم به آن حادثه افزوده شود و ظاهرا تمامي سفارشها و تاكيدات بر گريه بر امام حسين عليه السلام نيز به خاطر اين است كه اين عزاداريها مقدمه اي باشد براي تفكر و تدبر مردم در اين حادثه عظيم و پي بردن به عبرت هاي آن
چرا كه جواب اين توهّم اين است كه:
اولا؛ اين شبيه همان عقيده باطل و خرافي مسيحيت تحريف شده است كه مي گويد عيسي عليه السلام به جاي اُمتش قرباني شد تا گناهان اُمت آمرزيده شود.
و ثانيا؛ جواب اين توهّم را در ادامه همان حديثي كه از پيامبر صلي الله عليه وآله به نقل از امام صادق عليه السلام در صدر بحث آورديم ، مي يابيم زيرا بعد از آن كه فرمودند : حرارت قتل حسين عليه السلام به سردي نمي گرايد ، امام حسين عليه السلام را در دامان خود نشاندند و فرمودند : « بأبي قتيل كل عبرة » يعني پدرم فداي كسي باد كه كشته هر اشك چشمي است !
در ادامه آن روايت است كه از امام صادق عليه السلام سۆال شد كه مراد رسول گرامي اسلام از اين جمله چيست ؟
حضرت صادق عليه السلام فرمودند : يعني هيچ مۆمني او را ياد نمي نمايد مگر اين كه گريه اش مي گيرد ! (4)
در پايان مناسب است كه خلاصه اي از القابي كه براي حضرتش در زيارت نامه اربعين از لسان امام صادق عليه السلام صادر شده است را ، بياوريم :
ولي الله ، ابن ولي الله ، حبيب الله ، خليل الله ، نجيب الله ، صفي الله ، ابن صفي الله ، مظلوم ، فقيد ، شهيد ، الفائز بكرامت الله ، اسير الكربات ، قتيل العبرات ، المجتبي بطيب الولادة ، المَحبيّ بالسعادة ، المُكرَم بالشهادة ، المُعطي مواريث الأنبياء ، قائد ، سيد ، ذائد ، امين الله ، ابن امين الله ، نور ، دعامة الدين ، ركن المسلمين ، الإمام ، البر ، التقي ، الرضي ، الزكي ، الهادي ، المهدي ، صابر ، محتسب ، كلمة التقوي ، علم الهدي ، العروة الوثقي ، الحجة علي اهل الدنيا ، معقل المۆمنين .
پي نوشت :
1-مصباح المتهجد ، ص 788 .
2- مستدرك الوسائل به نقل از مجموعه شهيد ، ج 10 ، ص 318 .
3- صحيفه امام ، ج 15 ، ص330.
4- به همان پي نوشت دوم مراجعه شود .
اولين زيارت كننده قبر حضرت سيد الشهداء(ع)
ابن اثير در الكامل آورده است:
عبد اللّه بن حرّ جعفي پس از شهادت امام عليه السّلام از منزل خود در قصر بني مقايل به كربلا رفت و در آنجا گريست و قصيده بلندي در رثاي حضرت حسين عليه السّلام سرود.
او را نخستين زيارت كننده قبر حضرت سيد الشهداء عليه السّلام دانستهاند.
شايد اين اولين حركت عزاداري در رثاي حضرت باشد،البته با چشمپوشي از اقدامات و سخنان حضرت زينب عليها السّلام و امام سجاد عليه السّلام و كاروان اسيران كربلا .
چرا فقط براي امام حسين (عليه السلام) روز اربعين تعيين شده است؟
به نقل از شفقنا، اربعين يعني گذشت چهل روز از مصيبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهيدان.. چرا فقط براي امام حسين عليه السلام روز اربعين تعيين شده و براي امامان ديگر و حتي پيامبر اكرم صلي اللَّه عليه و آله، مراسم روز اربعين نداريم؟
براي توضيح جواب اين سؤال، به اين مطالب توجه كنيد:
1) فداكاريهاي امام حسين عليه السلام، دين را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دين اسلام، ويژه و حائز اهميت است. اين فداكاريها را بايد زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دين اسلام است. گراميداشت روز عاشورا و اربعين، در حقيقت زنده نگه داشتن دين اسلام و مبارزه با دشمنان دين است.
2) مصيبت حضرت امام حسين عليه السلام، براي هيچ امام و پيامبري پيش نيامده است. مصيبت امام حسين عليهالسلام، از همه مصيبتها بزرگتر و سختتر بود. اگر عامل ديگري هم در كار نبود، همين عامل كافي است كه نشان بدهد چرا براي امام حسين عليهالسلام بيش از امامان ديگر و حتي بيش از پيامبر اسلامصلياللَّهعليهو آله عزاداري ميكنيم و مراسم متعددي برپا ميكنيم.
3) در ماه محرم سال ۶۱ق. امام حسين عليه السلام، فرزندان، خويشان و ياران آن حضرت را كشتند و اسيران كربلا را به كوفه و شام بردند و همين اسيران داغديده، روز اربعين شهادت امام حسين عليهالسلام و يارانش، به كربلا رسيدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجديد شد و آن روز، روز سختي براي خاندان پيامبر بود.
4) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين عليه السلام، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند. دشمنان امام حسين عليه السلام تلاش كردند تا حادثه كربلا، به كلي فراموش شود و حتي كساني را كه براي زيارت امام حسين عليه السلام ميآمدند، شكنجه ميكردند و ميكشتند. در زمان متوكل عباسي، همه قبرهاي كربلا را شخم زدند؛ مزرعه كردند و مردم را از آمدن براي زيارت قبر امام حسين عليهالسلام، منع كردند. شيعيان هم براي مقابله با اينها، از هر مناسبتي استفاده ميكردند كه يكي از اين مناسبتها، حادثه روز اربعين است.
5) يكي از نشانه هاي مؤمن، زيارت امام حسين عليهالسلام در روز اربعين است. از حضرت امام حسن عسكري عليه السلام روايت شده است كه علامتهاي مؤمن پنج چيز است؛ پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانهروز، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشاني بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن۱ و يكي از وظايف شيعيان را اهتمام به زيارت اربعين بر شمردهاند.
زن و تاريخ نگاري از عاشورا
براي پژوهشگران نهضت عاشورا، سخنراني هاي زنان اهل بيت در كوفه و شام،بزرگ ترين اقدام در زنده نگه داشتن نهضتي است كه باكشته شدن تمام مردانش، به
ظاهر تمام شده بود. يك تحليل برآن است كه :
راستي كمتر فصل از تاريخ را مي توان يافت كه تا اين حد بدون تحريف و كم و بيش و به اتفاق مورخان در بيشتر جزئيات به ثبت رسيده باشد و به تحقيق مي توان گفت كه تاريخ عاشورايا اباعبدالله الحسين (ع) يكي از روشن ترين و بي شبيه ترين فصول تاريخ است و هيچ دستي نتوانسته اين واقعه تاريخي را بر خلاف آنچه بود، تحريف كند و بنويسد،اينكه مانند شيخ مفيد و ابوالفرج اصفهاني و طبري، جزئيات اين فاجعه را چنانكه بوده است به اتفاق كلمه نوشته اند، جهتش اين است كه دشمن بسيار اشتباه كرد و ندانسته اصرار ورزيد جريان اين حادثه با اسيران اهل بيت كه خود شاهد جريان روز عاشورا بودند، و بيشتر از هركس مي توانستند آن را تشريح و توصيف كنند،در مركز عراق كه كوفه باشد و در مركز شام (دمشق) و سپس در مركز حجاز،مدينه گفته شود. (آيتي، بررسي تاريخ عاشورا، 1372، ص 125)
چگونه مي توان نقش اين تاريخ نگاران تاريخ ساز را كه به جز امام سجاد(ع) همگي زن بوده اند، ارزيابي كرد؟ كه آيا اين تاريخ نگاري كه در حقيقت «پيام آوري كرببا» بوده از چنان اهميت و عظمتي برخوردار نيست كه قلم ها و زبان ها از تحليل و سنجش آن ناتوان باشند؟
زنان و كاربرد ادبيات هدفمند
اگر سخنراني هاي زنان اهل بيت در مراكز مهم سه منطقه اسلامي عراق و شام و حجاز«ابلاغ پيام عشاورا» است- كه هست- بي ترديد، ادبيات هدفمند آن نيز راهكاري برگرفته از آموزه حسين بن علي (ع) در صحنه هاي عاشورا بوده است. به همين دليل «تندي» يا «تأثيرگذاري» افشاگر و بيدارگر آن نيز درطي تاريخ همپاي سخنان آن امام، سازندگي داشته است.
اعلان جسورانه «فقد مشروعيت حكومت اموي» و «عدم مشروعيت حاكمان اموي» و همچنين بازخواني «پليدي هاي اعتقادي و عملي صاحبان قدرت» درهمين ادبيات دنبال شده است. اين ادبيات با ريشه يابي جنايت هاي سلطنت اموي، اسلامي منافقانه وبي ريشه آن ها را در ظريف ترين و گوياترين شكل به گوش جهانيان تا آخر
تاريخ رسانيده است.
آيا براي مسلمانان شام كه به گفته دكتر«سيد جعفر شهيدي» از اسلام فقط در محدوده عمل «معاويه» اطلاع داشتند، و «كوفياني» كه سست عنصري و پيمان شكني، مبناي گرايش سياسي- ديني آن ها بود،غير از اين ادبيات، كدام راهكار چاره ساز بود.
جملات تند و آگاه كننده ام كلثوم خطاب به مرد شامي كه نسبت به دختران رسول خدا (ص) اهانت كرد، مصداق عيني اين ادعاست. آنجا كه فرمود: اي فرومايه، دهانت را ببند،خداوند زبانت را قطع و چشمانت را كور، دست هايت را خشك كند و جايگاهت را در آتش قرار دهد. (پوراميني، كاروان،امام حسين، 1383، ص 168)
و نيز آنگاه كه در كوفه خطاب به پيمان شكنان فرياد برمي آورد: اي اهل كوفه،بد ببينيد. چرا دست از ياري حسين برداشتيد و او را كشتيد و اموالش را برديد و خود را وارث آن كرديد؟ زنانش را اسير و او را سركوب نموديد. ريشه كن و نابود شويد(در كربلا چه گذشت، ص 514) . فاطمه دختر امام با اين ادبيات كوفيان سخن مي گويد:
اي اهل كوفه، اي اهل نيرنگ و دغل و خودنمايي، دل هاي شما قساوت گرفته جگرتان آهنين شده، گوش و چشمتان مهر خورده؛ شما را شيطان جادو كرده و آرزوهاي دراز را در سرتان پرورانده و چشم شما را بسته است. تا راه به جايي نبريد. نابودي بر شما باد اهل كوفه، چقدر خون از رسول خدا پيش شماست(همان، ص 513)
اما زنيت (سلام اله عليها) اصلي ترين پيام آور كربلاست. از اين روي او با ادبياتي همانند سخنان اميرالمؤمنين(ع) و سيد الشهدا(ع) بر دروازه كوفه، همه پيمان شكنان سست ايمان رادر شكستن عهد عشاورايي، نهيب مي دهد.
اي اهل كوفه، اي اهل لاف زدن و پيمان شكستن، هلا گريه نيارامد و ناله فرو ننشيند. آري گريه كنيد زيرا شما را همان گريه شايسته است. پر بگرييد و كم بخنديد كه چنان آلوده ننگ و رسوايي جنايت هستيد كه هرگز نتوانيد آن را بشوييد (همان،ص 527)
علاوه برمردمان كوفه و شام، همه تاريخ تا پايان تاريخ از اين ادبيات بيدارگر
مي توانند كه ماجراي كربلا را دريابند وبه تحليل و ارزيابي ميزان ايمان و بنيان اسلام آن مردم پي ببرند.
مبارزه افشاگرانه با جاهليت
اگر آن روز امام عاشورا تنها باريختن خون خود،كه خون خدا بود، توانست اسلام را بيمه كند،رفتار زنان عاشورا جاهليت را در اعتقاد حاكمان اموي افشا كرد و مسلمانان را نسبت به آن حكومت نامشروع متوجه نمود. تبليغ آگاهانه زنان عاشورايي هم به پاسداري خون امام و يارانش همت گماشت، و هم در جنگي تن به تن براي افشاي بي بنيادي اسلام تكيه زنندگان بر حكومت اسلامي به جانشيني رسول خدا، پيروز ميدان شد. آيا دستگاه سلطنت اموي تصور مي كرد پس از عاشورا و شهادت تمام مردان آن، زنان نيز در افشاي كفر و شركت جاهلي اين دو دمان پليد توانمند باشند آن هم در كم ترين زمان و مناسب ترين اوضاع براي شنيدن و تأمل مردم و در عين حال دردناك ترين ودشوارترين اوضاع و احوال براي اسيران آل محمد (ص)؟ اما اين كار انجام گرفت و عقيله بني هاشم در پاسخ گستاخي عبيدالله بن زياد،او را «پسر مرجانه» ناميد. با اين خطاب مختصر،جامعه اسلامي، به بيدار باشي خوانده شد تا تباهي و فساد دستگاه خلافت را ببيند و بر شومي سرنوشت امت اسلامي چاره انديشي كند.
در مجلس يزيد، كه پيروزي در جنگ كربلا، خودكامگي آن عنصر پليد را بيش از پيش كرده بود، و به هنگامي كه او اشعار جاهلي سر داد كه : اي كاش پدرانم كه در جنگ بدر كشته شدند، حضور داشتند و زاري و بي تابي خارجيان را از وقوع نيزه ها مي ديدند...«عقيله بني هاشم» وي را با تازيانه اين جملات سرزنش كرد و آموزه اي براي امت اسلامي در تاريخ به يادگار مي نهد:
چگونه مي توان اميد حمايت از كسي داشت كه مادرش جگر پاكمردان و آزادگان را جويده و گوشت او از خون شهيدان روييده است؟ چگونه ممكن است در دشمني ما اهل بيت دريغ كند كسي كه جز از در دشمني و كينه ورزي به ما نمي نگرد؟
در فرازي ديگر زينت (س) مرزهاي اسلامي و جاهليت را در انديشه و اعتقاد مشخص نمود و فكر شرك آلود و كفر آميز جاهلي را كه بر حكومت اسلامي حاكمتي يافته بود افشا مي نمايد:
هان! چه شگفت انگيز است كه سپاه برگزيده خدا به دست لشگر طلقاء كه حزب شيطان اند كشته شوند(در كربلا چه گذشت، ص 570)
اين جملات تبيين قرآن است كه اينكه صف اسلام راستين و اصيل را از صفوف شيطاني جاي گرفته در ميان مسلمانان جدا مي كند.
ويژگي و معيارهاي زنان عاشورا
در سطرهاي پيشيني «ولايتمداري » ،«تكليف گرايي» ،«مسئوليت پذيري» ،«آگاهي توأم با بصيرت» در انجام فريضه الهي «امر به معروف و نهي از منكر» معيارهايي ديده شد كه زنان عاشورا را در حركت هدفمند خود انگيزه دادند. ويژگي هاي اين زنان تاريخ ساز، هم در رفتار آن ها شايان ملاحظه است و هم در توصيه هايي كه امام حسين بن علي(ع) به آن ها نموده، در خور تأمل است.
ويژگي هايي چون «موقعيت شناسي» ،«درك صحيح از شرايط زماني و مكاني» ، «استفاده مناسب از فرصت ها » ،«كاربرد توانايي ها،ظرفيت ها و قابليت ها» در پرچمداري قيام كربلا، مسائلي است كه با مرور تاريخ عاشورا بر صاحبان خرد روشن خواهد شد. اما آنچه در توصيه هاي امام (ع) تأكيد شده، در نهادينه سازي عملي رهروان آينده، در هر زمان و با هر اوضاع آموزه هايي قطعي است. برخي از اين توصيه ها را مي توان چنين ديد:
الف- حجاب و صبر
يقيناً تمام مسلمانان پيرامون«حجاب زينبي» اشتراك نظر دارند و آن را الگوي عملي زنان مسلمان مي دانند. حجابي كه با نام زينب(س) عجين شده و تاريخ آن را با درازي عمر زينب گره زده است. در نوشته هاي پيرامون حضرت زينب(س) مشاهده مي شود كه امير مؤمنان (ع) براي رفتن زينب به زيارت قبر رسول خدا مقرراتي خاص اجرا مي كرد. به اين سان كه وي همراه دخترش به مسجد مي رفت و حسين از چپ و راست او را همراهي مي كردند. پدر جلو مي رفت تا ببيند اگر مردي در مسجد مانده،چراغ هاي مسجد را خاموش كند تا زينب در حريم تاريكي به مسجد بيايد (هاشم معروف الحسين، پيام انقلاب حسيني،ص 124) حجاب و عفاف زينب كبري(س) در عاشورا هم تجلي يافت. همين معنا سبب گرديده است تا شيعيان سوزناك ترين و در عين حال مفهومي ترين بخش مراثي عاشورا را به زينب و در مخاطره قرار گرفتن حجاب او در اسارت اختصاص دهند.
با وجود اين امام باقر مي فرمايد: سرور آزادگان در آخرين وداع، و البته سخت ترين لحظات فرمود:
ثم انه ودع علياله وامرهم بالصبر والبس الازر.
در ترجمه و توضيح اين فراز از توصيه هاي امام آمده است: ازهر عبارت از معجر و هر لباس است كه از روي لباس مي پوشند و به قرينه، اينكه بانوان حرم در سفر و حضر داراي معجر بوده اند، و نيز امام براي دومين بار اهل و عيالش را وداع كرد و آنان را به صبر دعوت نمود و به پوشيدن لباس چابك و جمع جور توصيه فرمود(سخنان حسين بن علي (ع)، ص 281)
«صبر هم براي شيعيان» صبر زينب(سلام الله عليها) است. اما امام به صبر و حجاب زنان حرم كه زينب(سلام الله عليها) در ميان آنهاست، توصيه مي كند. چنين بود كه محنت ها و مصيبت ها به عقل و صبر و اطمينان به خدا تبديل شد و هر رخداد ناگواري كه بر زينب (س) فرود آمد، از مفاهيم كمال و جلال در جان و خرد او پرده برداشت و با شكوه ترين درجات ايمان و صبر جميل رابه نمايش گذاشت (پيام انقلاب حسيني،ص 137)
ب- آمادگي و پايداري در برابر ناملايمات
در آخرين وداع امام(ع) اين جمله هم وجود دارد: استعدوا للبلاء آماده باشيد براي بلاء. (سخنان حسين بن علي (ع) ،ص 279) اين هشدار، هم بزرگي بلا و مصيبت را تذكر مي دهد وهم آمادگي پايداري بي نظير را براي زنان بستر سازي مي نمايد.
ج- اطمينان و توكل به خدا در برابر دشمنان
بلافاصله پس از تأكيد هشدار دهنده برآمادگي در برابر مصائب، امام (ع) مي فرمايد: و اعلموا ان الله حاميكم و حافظكم و سينيجيكم من شرالاعداء(همان)؛ و بدانيد كه خداوند حامي حافظ شماست و بزودي شما را از شر دشمنان نجات مي دهد. چه زيبا(زينب سلام الله عليها) اسطوره اي از عمل به تأكيدها و وصاياي امام مي شود و ديگر زنان حرم را به دنبال خود دراين مسير هدايت مي كند.
د- برپاداشتن نماز
اقامه نماز عاشورا، نماد مهم الهي بودن اين قيام بوده است ونماز شام عاشوراي حضرت زينب(سلام الله عليها) سازنده مهم ترين برپا كننده نماز بي مانند در ميداني دردناك، به عنوان مظهر ايمان و عبوديت،دراين عرصه هم شگفتي آفريده است. يك برداشت زيبا در توصيف اين نماز نوشته است : نماز زينب در آن شب مانند نماز جدش در كنار مسجد الحرام بود كه در آغاز دعوت با انواع آزارها و اهانت ها رو به رو شد، و چون نماز علي (ع) در صفين، در حالي كه كشتگان در پيرامونش افتاده بودند و معاويه به ادامه جنگ فرمان مي داد و مانند برادرش سالار شهيدان در معركه روز عاشورا در حالي كه تيرهاي كوفيان از هر سوي بر بدنش مي باريد(پيام انقلاب حسيني، ص 138)
ه- حريم بودن زنان
يكي از تلاش هاي جانسوز سيدالشهد در لحظاتي است كه لشگر دشمن به سوي خيمه هاي زنان و كودكان هجوم مي برد. شعار مشهور و سازنده امام كه يا شيعه آل ابي سفيان، ان لم يكن لكم دين و كنتم لاتخافون المعاد فكونوا احرار في ديناكم - اي پيروان خاندان ابي سفيان، اگر دين نداريد و از روز جزا نمي ترسيد، لااقل در زندگي آزاد مرد باشيد(سخنان حسين بن علي (ع)، ص 295) ؛بيانگر اين است كه زنان در شريعت محمدي(ص) حريم و حرمت دارند. شعار امام (س) همه زنان و مردان تاريخ را فرامي گيرد و به همه نسل ها«حريم بودن » زن را اعلام مي دارد.
پس از ذكر اين بخش ها درباره عاشورا، به لحاظ مقطع زماني، به نظر مي رسد در بخش دوم، بايد به «زنان در انقلاب اسلامي» پرداخت. اما به دلايلي اين موضوع در بخش سوم مي آيد. دليل اول آن است كه انقلاب اسلامي، در بخشي از دوران معاصر و در دوره غيبت كبري رخ داده است و دليل دوم به ارتباط مطالب و مسائل فرهنگ دوران انتظار، باز مي گردد. اين دو مسأله سبب مي شود تا در بخش سوم و با بهره يگري از مسائل «عاشورا» و «انتظار» بهتر و همه جانبه تر، زنان در انقلاب اسلامي مورد بحث قرار گيرد.