نقش زنان فلسطين در عمليات استشهادي
« عمليات شهادت طلبانه » يكي از مهم ترين روش هاي مبارزاتي مجاهدان و گروه هاي مبارز فلسطين است تا از اين راه نوعي توازن راهبردي با دشمن صهيونيستي ، كه بزرگ ترين زرادخانه ي نظامي را در اختيار دارد و از حمايت دولت هاي غربي نيز برخوردار است ، ايجاد كنند .
در حالي كه صهيونيست ها به اين اميد بودند كه با گذشت بيش از نيم قرن ، نسل جديد فلسطين فاجعه ي اشغال خون بار سرزمين خود را فراموش كنند و در چنبره ي زندگي روزمره ي ، مفهوم « جهاد » و « شهادت » نزد آنان استحاله شود ، برنامه هاي استشهادي ، دشمن صهيونيستي را ترس و وحشت عميقي رو به رو ساخته اند.
كاهش مهاجرت يهوديان به فلسطين اشغالي و تشديد مهاجرت معكوس از نشانه هاي بارز چنين وضعيتي است ؛ همان گونه كه اين تأثيرات در طرح عقب نشيني شارون از نوار غزه كاملا مشهودند و مي توان گفت : اين روند آغاز اضمحلال پروژه ي « صهيونيسم » مي باشد .
زنان فلسطيني اگر زماني فقط جنايات دشمن را در حق خود و اعضاي خانواده تحمل مي كردند ، اينك هر يك به مبارزي جسور و متهور در برابر سياست هاي غير انساني دشمن اشغالگر تبديل شده اند و بدون ترس ، با امكانات محدود دفاعي به مقابله با صهيونيست ها برمي خيزند . روند رو به تزايد دفاع و مقاومت ، جامعه ي فلسطيني را به اين واقعيت رساند كه براي ايثار و فداكاري در راه استقلال كشور ، تفاوتي بين زن و مرد وجود ندارد. در اين برهه ، زنان از پشتيباني ترابري گروه هاي مجاهد گرفته تا مشاركت مستقيم در عمليات استشهادي ، از نقشي فعال و سهمي وافر برخوردارند . اجراي عمليات شهادت طلبانه ي بانوان ، كه سير صعودي را مي پيمايد ، شاخص ترين نماد مبارزه ي زن فلسطيني است و بيانگر اين نكته مي باشد كه زن فلسطيني در اوج افتخار جواني ، آماده ي ايثارگري است .
حضرت ادريس عليهالسلام پس از آدم و شيث عليهماالسلام به مقام پيامبري برگزيده شد. او همواره مردم را به پرستش خداي يگانه و دوري از گناه دعوت ميكرد و پيروانش را به ظهور پيامبران بعدي، بويژه خاتم الانبياء محمد مصطفي صلياللهعليهوآله ، بشارت ميداد.
سلسله مقالات پيامبران آسماني را با مروري بر زندگي اين پيامبر بزرگ آغاز ميكنيم.
در نام اين پيامبراختلاف است. گروهي نامش را اخنوع و لقبش را ادريس دانستهاند.(1) دستهاي وي را «اَوْزَريس» خوانده، ادريس را معرف اين نام شمردهاند.(2) جمعي معتقدند نامش در تورات «اخنوع»(3) يا «خنوع»(4) است و «هرمس الهرامسه»(5) و «مثلث النعمة»(6) و «المثلث» لقب دادهاند؛ زيرا ملك و حكيم و نبي بوده است.
علامه طباطبايي قدسسره در اين باره ميفرمايد: نام ايشان به زبان يوناني طرميس بود كه در زبان عربي اخنوع گفته ميشود. اما بعضي ديگر ميگويند: در زبان يوناني به ايشان ارميس ميگويند كه در زبان عربي هرمس گفته ميشود و خداوند عزوجل هم دركتاب قرآن ايشان را ادريس ناميد.»(7)
فخررازي در ذيل آيات 56 و 57 سوره مريم چنين ميگويد:(8)
1 ـ همانا ادريس پيامبري راستگو و صديق بود. (انه كان صدّيقا)
2 ـ آن حضرت مقام نبوت داشت. (نبيّاً)
3 ـ خداوند مقامش را بلندگردانيد.(و رفعناه مكاناً علياً)
شيخ طوسي(ره) در باره اوصاف حضرت ادريس به آيههاي 84 و 85 سوره انبياء اشاره كرده، ميفرمايد:
4 ـ برعمل صالح و اطاعت از خداوند استوار بود. (و ذكري للعالمين)
5 ـ در بلاها بردباري بسيار نشان ميداد.(و اسماعيل و ادريس و ذالكفل كلٌّ من الصابرين)
علامه طبرسي(ره) به خاطر عدم شتاب در استجابت دعا را نشانه بردباري ادريس ميداند.(9)
بقيه در ادامه مطلب مشاهده كنيد ....
امام صادق(ع):«قلب ماه رمضان شب قدر است»
مسئول سازمان زنان انقلاب اسلامي اسلامشهر سركار خانم منيري طي گزينش از تمامي مربيان و مبلغين تعدادي را بعنوان برگزيده در سازمان زنان اعلام كردند كه اين عزيزان از بين همه آنها انتخاب شدند.
»»» مربيان برگزيده سازمان
1) خانم منصوري
2) خانم حيدري
3) خانم ابراهيمي
4) خانم پورميرزايي
»»» مبلغات برگزيده سازمان
1) خانم موسوي
2) خانم غيبي
3) خانم فروغي
4) خانم كاشاني
5) خانم طاهري
آرزوي موفقيت روز افزون براي اين عزيزان از خداوند متعال خواستاريم.
نكته قابل توجه در رابطه با نقش زن مسلمان در شكلگيري انقلاب اين است كه آنها براي اولين بار نبود كه حضور خويش را در صحنه سياسي و اجتماعي به اثبات ميرساندند بلكه مشاركت فعالانه و متعهدانه اين قشر در لحظات حساس و سرنوشت ساز اين ملت و حماسههاي ملي، مذهبي تحسين برانگيز است. پس از فرمان تحريم تنباكو توسط ميرزاي شيرازي همسران ناصرالدين شاه به شكستن قليانها اقدام كردند و در نهضت انقلابي جنگل زنان خطه گيلان با كمكهاي مادي و معنوي خويش مبارزان را ياري رساندند، تا آنها در وظيفه خود ترسي به دل راه ندهند، مقاومت زنان مسلمان در توطئه كشف حجاب و به پاكردن تظاهرات بزرگ در مشهد و اعتراض به اين وضع هرگز از خاطرهها محو نميگردد.
اما نقش زنان در صحنههاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران بسيار فعالانهتر و قويتر از هر زمان ديگري بود. حضور زنان در صحنههاي مبارزه و تلاش، مثلاً بردباري خانوادههاي انقلابي در برابر انبوه مشكلاتي كه رژيم ستمگر شاه براي آنها پيش ميآورد، ترغيب و تشويق همسران و پسران و مجاهده و تلاش در سرنگوني طاغوت از جمله عوامل مؤثر در روند روبه تكامل انقلاب بود. صبوري مادران داغديده كه جوانهاي خود را در صحنه تظاهرات و راهپيماييها از دست ميدادند و هيچ شكايتي نداشتند از اموري است كه نميتوان همانندي براي آن در جنبشهاي ملي و يا مذهبي در ديگر نقاط جهان پيدا كرد. در واقع اگر همكاري خالصانه زنان با همسرانشان در ميادين مبارزه، زندان رفتن و شكنجه و آزار نبود شايد اين مقاومتها در راه پيروزي به ثمر نميرسيد و ريشههاي سازنده و شكل دهنده انقلاب پا نميگرفت، شهادت تعداد زيادي از زنان مسلمان چه در تظاهرات و چه در زندانها از جمله واقعه 17 شهريور و نداي لبيك به رهبر انقلاب در راهپيماييهاي گستردهاي چون تاسوعا و عاشوراي سال 57 نشانگر روحيه بالا و وفاداري زنان به اسلام و رهبر آن بود كه از ارادهاي محكم و خللناپذير و ايماني قوي سرچشمه ميگرفت. مأموران رژيم وقتي صحنه نمايش ميليوني زنان را در تظاهرات خياباني ميديدند و رفتارهاي محبتآميز و مادرانه آنها كه دلسوزانه ميخواستند به جمع ملت بپيوندند را مشاهده ميكردند، در يك لحظه تصميم ميگرفتند و به آغوش مردم باز ميگشتند و اسلحههاي خود را بسوي فرماندهان و سرسپردگان رژيم نشانه ميگرفتند. امام خميني كه بارها به نقش كليدي و قابل ملاحظه زنان در پيروزي انقلاب تأكيد كرده فرمودهاند:
... در تظاهرات خياباني زنان ما، بچههاي خردسال خود را به سينه فشرده بدون ترس از تانك و توپ و مسلسل به ميدان آمدهاند...آنان نقش ارزندهاي در مبارزات ما ايفاء كردهاند. در چه تاريخي و در چه كشوري اين چنين زناني را سراغ داريد
آنها با شركت در فعاليتهاي نظامي، ساخت كوكتل مولوتوف و تهيه مواد لازم كه آن زمان براي پاشيدن حمله مأموران نظام به كار گرفته ميشد سريعاً اقدام ميكردند و توان خويش را در هر زمينهاي كه حركت عظيم ملت را به جلو ميبرد بروز ميدادند. اين كار به گوشهنشيني و عدم تحرك و ناكار آمدي زن و همچنين آزاديهاي دروغين و سطحينگري در خصوص زن مهر باطل زد. امام خميني (ره) بنيان گذار جمهوري اسلامي حضور زنان را معجزه بزرگ اسلامي
ميداند و نتيجه نور ايمان و قدرت اسلام و قرآن و علّت تحولشان را اسلامي بودن اين نهضت بيان ميدارد و نهايتاً انقلاب اسلامي را وامدار زنان مسلمان و متعهد برميشمارد. حمايت ايشان از زنان و قدرداني از آنها در برخوردها و ديدارهايي كه برگزار ميشد بخوبي مشهود است. در روزهاي نخستين كه امام(ره) از پاريس به تهران آمده بودند و در مدرسهاي كه با ايشان ملاقات صورت ميگرفت، كثرت جمعيت به حدي بود كه مسئولين نگران وضعيت امام شده تصميم گرفتند، ملاقات خواهران را حذف كنند. امام كه متوجّه اين مطلب شدند فرمودند: «زنها سهم افزونتري در انقلاب داشتند، شما ميخواهيد اين نيروي فعّال را كه مشوق مردها بودند و تشجيع كننده آنان در ميدان مبارزات از صحنه خارج كنيد.»)
شهيد مطهري نيز بر نقش سازنده و مفيد بانوان در انقلاب اشاره دارد و ميفرمايد: «انقلاب اسلامي ايران ويژگيهايي دارد كه مجموع آن را در ميان تمامي انقلابهاي جهان بينظير و بيرقيب ساخته است يكي از آن ويژگيها ذي سهم بودن بانوان است. بانوان سهم بزرگي از انقلاب را به خود اختصاص دادند و اين حقيقتي است كه جملگي برآنند.»
زنان هم متقابلاً در پرتو معنويت و عظمت انقلاب اسلامي به اين واقعيت رسيدند كه اسلام براي آنها هويتي انساني قائل است كه ريشه در گرايشهاي عالي دارد و الگوگيري از مكتب حضرت زهرا(س) بزرگ بانوي عالم بشريت و اتكال به قوّه لايزال الهي و چنگ زدن به ريسمان حق آنان را در جايگاهي رفيع و ارزشمند قرار داد. زنان متعهد در دوران انقلاب اسلامي نقشي ماندگار از خود به جاي گذاشتند و به همگان ثابت كردند كه شخصيت زن مسلمان در تبعيت از الگوهاي مصرفي غرب و مد و مدپرستي و آنچه آنها برايش به ارمغان ميآورند نيست بلكه چيزي كه بر اعتبار و ارزش او ميافزايد نجابت، شرافت و فداكاري در راه آرمانهاي اصيل ديني است كه خداوند به آنها ارزاني داشته است. امام خميني (ره) شناخت و فهم زن مسلمان ايراني را ستوده ميفرمايد: «اينجانب به زنان پرافتخار ايران مباهات ميكنم كه تحولي آن چنان در آنان پيدا شد كه نقش شيطاني بيش از پنجاه سال كوشش نقاشان خارجي و وابستگان بيشرافت آنها از شعراي هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاي تبليغاتي مزدور را نقش بر آب نمود و اثبات كردند كه زنان ارزشمند مسلمان، دچار گمراهي نشده و با اين توطئههاي شوم غرب و غرب زدگان آسيب نخواهد پذيرفت.»)
نقش زنان پس از پيروزي انقلاب اسلامي
زنان مبارز، متعهد و مسلمان همانگونه كه در شكلگيري و پيروزي انقلاب فعالانه و جسورانه به وظايف خويش عمل كردند بعد از آن هم در حفظ و تداوم اين نعمت خدادادي با دل و جان كوشيدند از حوادث مهم بعد از انقلاب جنگ تحميلي عراق عليه ايران بود كه با توطئه مشترك دشمنان اين ملت كه تاب و تحمّل اين موفقيّت و پيروزي را براي مردم دلاور ايران نداشتند به وقوع پيوست. اين نوشتار را با كلام رهبر معظم انقلاب در خصوص زنان مبارز و متعهد به پايان ميبريم.( تربيت اسلامي و انقلابي زن مسلمان مايه افتخار و مباهات جمهوري اسلامي است مابه زنان مسلمان خودمان افتخار ميكنيم...زن ايراني كه به بركت انقلاب در راه بسيار خوبي قرار گرفت...امروز ميتواند در ميدان علم و ميدانهاي گوناگون وارد شود و عاليترين مدارج علمي را نيز طي كند
بسم الله الرحمن الرحيم
دعاي روز اول ماه مبارك رمضان :
اللهم اجعل صيامي فيه صيام الصائمين و قيامي قيام القائمين و نبهني فيه عن نومه الغافلين وهب لي جرمي فيه يا اله العالمين واعف عني يا عافيا عن المجرمين
خدايا روزه مرا در اين روز مانند روزه داران حقيقي كه مقبول توست قرار ده ، واقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعي مقرر فرما ، ومرا از خواب غافلان « از ياد تو » هوشيار وبيدار ساز وهم در اين روز جرم و گناهم را ببخش اي خداي عالميان واز زشتيهايم عفو فرما اي عفو كننده از گنهكاران .
روز دوم :
اللهم قربني فيه الي مرضاتك و جنبني فيه من سخطك و نقماتك و وفقني فيه القرائه اياتك برحمتك يا ارحم الراحمين
خدايا مرا در اين روز به رضا و خشنوديت نزديك ساز و از خشم وغضبت دور ساز وبراي قرائت قرآنت موفق گردان به حق رحمتت اي مهربانترين مهربانان عالم .
روز سوم :
اللهم ارزقني فيه الذهن و التنبيه و باعدني فيه من السفاهه والتمويه واجعل لي نصيبا من كل خير تنزل فيه بجودك يا اجود الاجودين
خدايا در اين روز مرا هوش و بيداري در كار اطاعتت نصيب فرما واز سفاهت وجهالت وكارهاي باطل دور گردان واز هر چيزي واز هر چيزي كه در اين روز نازل مي فرمايي مرا نصيب بخش به حق جود وكرمت اي بخشنده ترين بخشندگان .
روز چهارم:
اللهم قوني فيه علي اقامه امرك و اذقني فيه حلاوه ذكرك و اوزعني فيه لاداء شكرك بكرمك و احفظني فيه بحفظك و سترك يا ابصر الناظرين
خدايا مرا در اين روز بر اقامه و انجام فرمانت قوت بخش وحلاوت وشيريني ذكرت را بمن بچشان وبراي اداي شكر خود به كرمت مهيا ساز و در اين روز به حفظ و پرده پوشي ات مرا از گناه محفوظ دار اي بصيرترين بينايان عالم .
روز پنجم :
اللهم اجعلني فيه من المستغفرين واجعلني فيه من عبادك الصالحين القانتين واجعلني فيه من اوليائك المقربين برافتك يا ارحم الراحمين
خدايا مرا در اين روز از توبه و استغفار كنندگان قرار ده و از بندگان صالح مطيع خود مقرر فرما و هم در اين روز مرا از دوستان مقرب درگاه خود قرار ده ، به حق لطف و رأفتت اي مهربانترين مهربانان عالم .
روز ششم :
اللهم لا تخذلني فيه لتعرض معصيتك و لا تضربني بسياط نقمتك وزحزحني فيه من موجبات سخطك وبمنك و اياديك يا منتهي رغبه الراغبين
خدايا مرا در اين روز به واسطه ارتكاب عصيانت خوار مساز وبه ضرب تازيانه قهرت كيفر مكن و از موجبات خشم و غضبت دور گردان ، به حق احسان ونعمتهاي بيشمار تو به خلق اي منتهاي آرزوي مشتاقان .
روز هفتم :
اللهم اعني فيه علي صيامه و قيامه وجنبني فيه من هفواته و اثامه وارزقني فيه ذكرك بدوامه بتوفيقك يا هادي المظلين.
خدايا مرا در اين روز به روزه و اقامه نماز ياري كن و از لغزشها و گناهان دور ساز وذكر دائم كه تمام روز به ياد تو باشم نصيبم فرما ، به حق توفيق بخشي خود اي رهنماي گمراهان عالم .
روز هشتم :
اللهم ارزقني فيه رحمه الايتام و اطعام الطعام و افشاء السلام وصحبه الكرام بطولك يا ملجا الاملين
خداوندا در اين روز مرا ترحم به يتيمان و اطعام به گرسنگان و افشاء و انتشار سلام در مسلمانان و مصاحبت نيكان نصيب فرما ، به حق انعامت اي پناه آرزومندان عالم .
روز نهم :
اللهم اجعل لي فيه نصيبا من رحمتك الواسعه واهدني فيه لبراهينك الساطعه و خذ بناصيتي الي مرضاتك الجامعه بمحبتك يا امل المشتاقين
اي خدا مرا نصيبي كامل از رحمت واسطه خود عطا فرما و به ادله و براهين روشن خود هدايت فرما و پيشاني مرا بگير و به سوي رضا وخشنودي كه جامع هر نعمت است سوق ده ، به حق دوستي ومحبتت اي آرزوي مشتاقان .
روز دهم :
اللهم اجعلني فيه من المتوكلين عليك و اجعلني فيه من الفائزين لديك و اجعلني فيه من المقربين اليك باحسانك يا غايه الطالبين
خداوندا مرا در اين روز از آنان كه در تمام امور بر تو توكل كنند ونزد تو فوز وسعادت يابند واز مقربان درگاه تو باشند قرار ده ، به حق احسانت اي منتهاي آرزوي طالبان .
روز يازدهم :
اللهم حبب الي فيه الاحسان وكره الي فيه الفسوق والعصيان و حرم علي فيه السخط والنيران بعونك يا غياث المستغيثين
خداوندا در اين روز احسان و نيكويي را محبوب من وفسق ومعاصي را ناپسند من قرار ده ودر اين روز خشم وآتش قهرت را به من حرام گردان به ياري خود اي فرياد رس فرياد رسان .
روز دوازدهم:
اللهم زيني فيه بالستر والعفاف و استرني فيه بلباس القنوع والكفاف واحملني فيه علي العدل والانصاف وامني فيه من كل ما اخاف بعصمتك يا عصمه الخائفين
خدايا در اين روز مرا به زيور ستر وعفت نفس بياراي وبه جامه قناعت وكفاف بپوشان وبه كار عدل وانصاف بدار واز هر چه ترسانم مرا ايمن ساز به نگهباني خود اي نگهدار وعصمت بخش خدا ترسان عالم .
روز سيزدهم :
اللهم طهرني فيه من الدنس والاقدار و صبرني فيه علي كائنات الاقدار و وفقني فيه للتقي و صحبه الابرار بعونك يا قره عين المساكين
خدايا در اين روز مرا از پليدي وكثافات هواي نفس وگناهان پاك ساز وبر حوادث خير وشر وقضا ، قدرت صبر وتحمل عطا كن وبر تقوي وپرهيزگاري ومصاحبت نيكوكاران عالم موفق دار ، به ياري خود اي مايه شادي واطمينان خاطر مسكينان .
روز چهاردهم :
اللهم لا تواخذني فيه بالعثرات واقلني فيه من الخطايا والهفوات و لا تجعلني فيه غرضا للبلايا و الافات بعزتك يا عز المسلمين
خدايا در اين روز مرا به لغزشهايم مؤاخذه مفرما وعذر خبط وخطايم بپذير ومرا هدف تيرهاي وآفتهاي عالم قرارر مده به حق عزت وجلالت اب عزت بخش اهل اسلام .
روز پانزدهم :
اللهم ارزقني فيه طاعه الخاشعين و اشرح فيه صدري بانابه المخبتين بامانك يا امان الخائفين
خدايا در اين روز طاعت بندگان خاشع وخاضع نصيب من گردان و شرح صدر مردان فروتن خدا ترس را به من عطا فرما ، به حق امام بخشي خود اي ايمني دلهاي ترسان .
روز شانزدهم :
اللهم وفقني فيه لموا فقه الابرار و جنبني فيه مرافقه الاشرار و اوني فيه برحمتك الي دار القرار بالهيتك يا اله العالمين
خدايا در اين روز مرا به موافقت " اعمال وافكار" نيكان عالم موفق بدار واز رفاقت اشرار جهان دور گردان و مرا در اين بهشت دارالقرار به رحمتت منزل ده , به حقّ الهّيت ومعبوديت اي خداي عالميان.
روز هفدهم:
اللهم اهدني فيه لصالح الاعمال و اقض لي فيه الحوائج و الامال يا من لا يحتاج الي التفسير و السوال يا عالما بما في صدور العالمين صل علي محمد و ال الطاهرين
اي خدا مرا در اي روز به اعمال صالحه راهنمايي كن وحاجتها و آرزوهايم را بر آورده ساز اي كسي كه نيازمند به شرح وسئوال بندگان نيستي, اي خدايي كه ناگفته به حاجات وبه سرائر خلق آگاهي بر محمد و آل اطهار او درود فرست.
روز هيجدهم :
اللهم نبهني فيه لبركات اسحاره ونور فيه قلبي بضياء انواره وخذ بكل اعضائي الي اتباع اثاره بنورك يا منور قلوب العارفين.
خداوندا مرا در اين روز براي بركات سحرها بيدار ومتنبه ساز ودلم را به روشني انوار سحر منوّر گردان و تمام اعضاء وجوارهم را براي آثار وبركات اين روز مسخّر فرما به حق نور جمال خود اي روشني بخش دلها عارفان .
روز نوزدهم :
اللهم وفرفيه حظي من بركاته وسهل سبيلي الي خيراته ولا تحرمني قبول حسناته يا هاديا الي الحق المبين.
خدايا در اين روز بهره مرا از بركاتش وافر گردان وراهم را به سوي خيراتش سهل وآسان ساز واز حسنات مقبول آن مرا محروم مسازاي راهنماي به سوي دين حق وحقيقت آشكار.
روز بيستم :
اللهم افتح لي فيه ابواب الجنان و اغلق عني فيه ابواب النيران و وفقني فيه لتلاوه القران يا منزل السكينه في قلوب المومنين.
خداوندا در اين روز درهاي بهشتها را به روي من بگشا ودرهاي آتش دوزخ را ببند مرا توفيق تلاوت قرآن عطا فرما ، اي فروز آورنده وقار وسكينه بر دلهاي اهل ايمان.
روز بيست ويكم :
لهم اجعل لي فيه الي مرضاتك دليلا ولا تجعل للشيطان فيه علي سبيلا وجعل الجنه لي منزلا ومقيلا يا قاضي الحوائج الطالبين
خداوندا در اين روز مرا به سوي رضا وخشنودي خود راهنمايي كن وشيطان را بر من مسلط مگردان وبهشت را منزل ومقامم قرار ده, اي برآورنده حاجات معرفت ومشتاقان حق وحقيقت.
روز بيست و دوم :
لهم افتح لي فيه ابواب فضلك و انزل علي فيه بركاتك و وفقني فيه لموجبات مرضاتك واسكني فيه بحبوحات يا مجيب دعوه المضطرين
خداوندا در اين روز درهاي فضل وكرمت را به روي من بگشا و برمن بركاتت را نازل فرما وبر موجبات رضا وخشنوديت موفقم بدار ودر وسط بهشتهايت مرا مسكن ده, اي پذيرنده دعالي پريشانان.
روز بيست وسوم :
اللهم اغسبني فيه من الذنوب و طهرني فيه من العيوب وامتحن قلبي فيف بتقوي القبوب يا مقيل عثرات المذنبين.
خدايا در اين روز مرا از گناهان پاكيزه گردان و از هر عيب پاك ساز ودلم را در آزمايش رتبه دلهاي اهل تقوي بخش, اي پذيرنده عذر لغزشهاي گناهكاران.
روز بيست و چهارم :
اللهم اني اسئلك فيه ما يرضيك واعوذ بك مما يوديك واسئلك التوفيق فيه لان اطيعك و لا اعصيك يا جواد السائلين.
خدايا در اين روز از تو درخواست مي كنم آنچه را كه رضاي تو در اوست, وبه تو پناه مي برم از آنچه تو را پسند است, و از تو توفيق مي خواهم كه دراين روز به فرمان تو باشم وهيچ نافرماني نكنم, اي عطا بخش سئوال كنندگان.
روز بيست و پنجم :
اللهم اجعلني فيه محبالا وليائك ومعاديا لا عدائك مستنا بسنه خاتم انبيائك يا عاصم قلوب النبيين
خداوندا مرا در اين روز محب دوستانت ودشمن دشمنانت قرار ده ودر راه روش به طريقه وسنت خاتم پيغمبرانت بدار اي عصمت بخش دلهاي پيعمبران.
روز بيست ششم:
اللهم اجعل سعيي فيه مشكورا و ذنبي فيه مغفورا وعملي فيه مقبولا و عيبي فيه مستورا يا اسمع السامعين.
اي خدا در اين روز سعيم را در راه طاعتت بپذير وجزاي خير عطا فرما وگناهم را در اين روز ببخش و عملم را مقبول وعيبم را مستور گردان, اي بهترين شنواي صداي خلق.
روز بيست و هفتم :
اللهم ارزقني فيه فضل ليله القدر و صير فيه اموري من العسر الي اليسر و اقبل معاذيري و حط عني الذنب و الوزريا روفابعباده الصالحين.
خداوندا در اين روز فضيلت ليلة القدر را نصيب من گردان وتمام امور وكارهاي مشكل را آسان كن وعذرهايم را بپذير ورز وگناهم را محو ونابود ساز اي روف ومهربان در حق صالحان.
روز بيست و هشتم :
اللهم و فر حظي من النوافل و اكرمني فيه باحضار المسائل و قرب فيه وسيلتي اليك من بين الوسائل يا من لا يشغله الحاح الملحين.
اي خدا دراين روز به اعمال نافله ومستحبات مرا بهره وافرا عطا فرما وبه حاضر و آماده ساختن مسائل درحقم كرم فرما و وسيله مرابين وسايل واسباب به سوي حضرتت نزديك ساز اي خدايي كه سماجت والحاح بندگان ترا (از كار لطف وبخشش) باز نخواهد داشت.
روز بيست ونهم :
اللهم غشه فيه بالرحمه و ارزقني فيه التوفيق والعصمه وطهر قلبي من غياهب التهمه يا رحيما بعباده المومنين
خدايا در اين روز مرا سراپا به رحمت خود در پوشان وهم توقيق وحفظ از گناهان روزي فرما ودلم را از تاريكيهاي مشكوك واوهام پاك دار اي مهربان بر بندگان مومنت .
روز سي ام
اللهم اجعل صيامي فيه بالشكر و القبول علي ما ترضاه و يرضاه الرسول محكمه فروعه بالاصول بحق سيدنا محمد و اله الطاهرين و الحمد لله رب العالمين.
خداوندا در اين روز روزه مرا با جزاي خير ومقبول حضرتت آن گونه قرار ده كه مورد پسند خود ورسولت واقع گردد وفروع آن را به واسطه اصول آن كه ايمان وتوجه به توست محكم اساس گردان به حق سيد ما محمد وآل اطهارش وستايش خداي را كه پروردگار عالميان است.
التماس دعا
قبل از ظهور اسلام و در دوران جهاليت چنانكه قبلا براين مساله اشارتي رفت در همه ي ممالك و تمدن هاي ان روز از ايران گرفته تا روم و مصر ، بر زن ظلمي مثال زدني ميرفت در جامعه جاهل سراسر ظلم و جور عربستان نيز وضع زن چنان بود كه قران كريم نيز انرا ياداور ميشود چنانكه ميفرمايد :
« و چون يكي از آنها را مژده دهند كه دختري نصيبت شده ، رخسارش از شدت غم و اندوه سياه مي شود و غمگين مي گردد – و از خبر بدي كه به او داده شده از چشم قوم خود پنهان ميگردد و در اين فكر فرو ميرود كه ايا ان دختر را با خواري نگه دارد و يا زنده در خاك پنهانش دارد » نحل 58-59
در روايت و تواريخ نيز داستانهاي غم انگيز بسياري از دوران جاهليت نقل شده است چنانكه نقل است : ابوخديجه از امام صادق روايت كند كه مردي (درحال ندامت) به نزد پيامبر امد و گفت : من در دوران جاهليت دختري داشتم كه ان را پروردم و چون به سن بلوغ رسيد وي را لباس زينت بپوشاندم و به كنار چاهي بردم و او را به ته چاه افكندم و اخرين سخني كه از او شنيدم اين فرياد بود « اي پدر اي پدر » ... (بحار 74/58)
كوتاه سخن اينكه : اين ظلم و ستم مختص جوامع عقب افتاده و دور از تمدن نبود بلكه جوامع متمدن انروز هريك به نوعي و به بهانه اي بر سرشت و سرنوشت زن حاكم بودند و ظلمها روا ميداشتند
دراين قسمت قصد دارم نخست چند نمونه از احاديثي را نقل كنم كه در انها به ستايش و تكريم و تجليل زن تصريح شده است و سپس چند نمونه از احاديثي را كه در نكوهش زن امده ، بررسي نماييم:
الف _ احاديثي در ستايش و تكريم زنان :
پيامبر ( ص ) : بهترين فرزندان شما دختران شما هستند . ( سفينه البحار 2/684)
نيز فرمود : از نشانه هاي مبارك بودن زن ، آنست كه نخستين فرزندش دختر باشد. (سفينه البحار 2/684)
نيز فرمود :دختران نيكو فرزنداني هستند انها مهربان و بركت زندگي و دلسوز شمايند (وسائل 15/100)
وفرمود : خداوند به زنان مهربانتر است تا مردان و هركس كه زني را كه با او نسبت خويشاوندي دارد خشنود سازد خداوند اورا در رستاخيز خشنود مي سازد (وسائل ج 15ص104)
.وفرمود : هركه دختري داشته باشد و اورا نيازارد و به وي ستم ننمايد و پسرانش را بر ان دختر (يا دخترانش) ترجيح ندهد خداوند بهشت براو واجب سازد (كنزالعمال 45362)
و فرمود : هركه دختري داشته باشد و او را ادب كند و نيكو ادبش اموزد و اورا بياموزد و نيكو اموزشش دهد و از انچه خداي روزيش داده بر او وسعت بخشد همان دختر اورا حجاب اتش باشد . (كنزالعما 45391)
و فرمود : هركه به بازار رود و تحفه اي بخرد و انرا به خانه برد چنان باشد ... بايد ان تحفه را نخست به دختران و زنان بدهد و سپس به پسران (و مردان خانه) زيرا هركس دختر بچه اي يا زني را شاد سازد به منزله كسي است كه بنده اي از نسل حضرت اسماعيل را ازاد نموده است ( بحار 104/103)
و فرمود : هنگامي كه تحفه اي جهت اهل خانه خريديد اول به دحتران خود بدهيد و بعد از ان به پسران ، كه خوشحال كردن دختران ثواب بيشتري دارد . (وسائل 15/227+ سفينه البحار 2/685)
وفرمود : احترام بانوان را پاس نمي دارند مگر اشخاص بزرگوار و محترم و به ايشان اهانت نميكنند مگر اشخاص پست و فرومايه .
و فرمود : مردي كه همسرش را بيازارد ، نماز و هيچ كار خيزي از او پذيرفته نيست و نخستين كسي است كه وارد دوزخ ميشود (وسائل)
مردي كه لقمه اي در دهان همسرش مينهد اجر ميبرد. يا امده : بهترين شما كسانيست كه براي همسر خويش بهترين باشد.
امام صادق ( ع) : خير و بركت بيشتر بر محور وجود زنها مي چرخد (وسائل 14/11)
ب- احاديث اينچنين در كتب حديث بيشمار ميتوان يافت حال در اينجا مناسب است تعدادي از احاديث كه در ضمن ان از زنان نكوهش شده است بيان شود و مورد بررسي قرار دهيم چرا كه بعضا در فضاي اينترنت ميبنيم افرادي براي نقد اسلام اين گونه احاديث را نقل ميكنند بي انكه جنبه هاي ديگر را در نظر بگيرند و مورد بررسي قرار دهند و روايات متواتر و متضاد انها را ذكر نمايند . البته منظور از نكوهش زنان ، احاديثي است كه در ظاهر با سيره پيامبر بزرگوار اسلام و ائمه و سيره پيروان مشهور و مومن انان، سازگار نباشد علاوه براينكه ممكن است ضعف سند هم داشته باشد ؛
1- با زنان مشورت و رايزني نكنيد چه راي انان رو به سستي است و تصميم انان رو به ضعف است/ نهج البلاغه
خوشبختانه علامه مجلسي دراين باره يك قيد در اين روايت نقل كرده اند با « زنان مشورت نكنيد مگر ان زناني كه كمال عقلشان به اثبات رسيده باشد. »
توضيحات كامل ان ذكر خواهد شد
2- حضرت چون اراده جنگ داشتند با زنان مشورت ميكرد و انچه انها ميگفتند برخلافش (درجنگ ) عمل ميكرد! . حليه المتقين باب 4 فصل 6 ص 132
يعني اينكه اگر هم زنان نظري طبق قران ميدادند پيامبر برخلاف ان عمل مينمود ! چنانكه در ادامه خواهد امد خود پيامبر در جنگ حنين با مشورت با يك زن شش هزار اسير را ازاد نمود.
3- روايت منسوب به امام علي :«هرگز به زنان كاري بيش از انچه به امور شخصي انها مربوط است واگذار مكنيد ...»بحار 103/253
توضيحي براين مي ايد
4- روايت منسوب به پيامبر : (مفهوم حديث)زنان را در خانه نگه داريد . بحار 60 / 315
البته در اينجا ممكن است قشر خاصي از زنان مورد نظر باشند چنانكه در قران اين امر دررابطه با زنان خائن و فاسد يعني انانكه رفتار ناشايست دارند (نسا15- 16) توصيه شده است ولي اگر منظور نگه داشتن مطلق انها در خانه فرض گرفته شود مسلما با روايات متواتر بسياري سازگار نيست . توجه داشته باشيد كه مثلا در كتب سيره مكرر امده كه خود پيامبر در هنگام جنگها زنان را باخود ميبرد براي مداواي زخميان و يا روايات بسياري از حضور فعال زنان در اجتماع و به مسجد رفتن خبر ميدهد .
براي نمونه در خود كتاب بحار حديثي از امام صادق امده : حضرت رسول زنان را درجنگ با خود ميبرد كه زخميان را درمان كنند و از غنيمت جنگي سهمي براي انها مقرر نفرمود ولي چيزي به انها ميداد . بحار 19 /186
حتي دختران باكره بعبارتي دوشيزگان ... و اصولا اعراب زنان خود را به جنگ ميبردند تا با سر و صدا مردان را تشويق نمايند و يا حتي گاهي زنان شمشير بدست ميگرفتند و ميجنگيدند و تيراندازي مينمودند و از پيامبر دفاع مينمودند مثل ام عماره و زينب
5- حضرت رسول ص نهي فرمود كه زنان بر زين سوار شوند...» علامه مجلسي/ حليه المتقين باب 4 فصل 6 ص 136
در ادامه بر نقيض اين نيز ذكر خواهد شد
6-روايت از امام علي : « پيغمبر نهي نمود از اينكه زن با غير از شوهر و محرمش بيش از پنج كلمه كه بدان ناچار باشد سخن گويد » بحار 89 /15
تصور بفرماييد اگر چنين روايت منسوب به معصومي در جامعه بخواهد پياده شود امور عادي جامعه بلكل مختل ميشود يعني از مشاغلي چون كارمندي گرفته تا سبزي فروشي و بقالي همه و همه بر زنان حرمت ميابد ! و اصولا چه عقب ماندگيها نصيب مسلمين كه نميشود
كه البته موراد متضاد با اين روايت بسيار است نتنها پنج كلمه بلكه 500 كلمه هم با نامحرم سخن ميگفته اند از زينب س تا فطمه س كه بگذريم و در عمل به سيره پيامبر و مسلمانان و مومنان هم كه بنگريم چنين چيزي نمي يابيم چنانكه ذكر شد
7- در حديث از حضرت رسول منقول است كه زنان در غرفه بالاخانه جاي مدهيد و چيزي نوشتن به ايشان نياموزيد و سوره يوسف را تعليم ايشان نكنيد وچرخ رشتن ياد بدهيد و سوره نور تعليم دهيد . حليه المتقين باب 4 قصل 6 ص 132/ علامه مجلسي
8- روايت شده پيغمبر به امام علي گفت : اي علي بر زنان نماز جمعه و نماز جماعت و اقامه و عيادت بيمار و تشيع جنازه و هروله بين صفاو مروه و دست كشيدن به حجرالاسود و سرتراشيدن در مني و تصدي امور قضاوت و رايزني نباشد و .....نيز زن حق ندارد به مجلس سخنراني برود يا كار ازدواج كسي را بعهده گيرد..» بحار 77 /54
نمونه هايي متعارض و گاه متناقض با سيره عملي پيامبر و مسلمين كه در كتب سيره به تواتر رسيده است :
قبل از هر چيز در باب نهي مشورت با زنان اين مساله را نيز بايد ياداور شد كه در اين حديث ، به اين دليل از مشورت با زنان نهي شده است كه انان راي سستي دارند ، در ادامه حديث بيان ميشود كه جز زناني كه كمال عقل انها ثابت شده باشد
در واقع اين حديث گروهي را مورد خطاب قرار ميدهد و جاي اين سوال را باز ميگذارد كه ايا صرف اينكه فرضا كسي حتي عقل كمتري (راي سست) نسبت به ديگري داشته باشد ايا عقلا جواز اينرا خواهيم داشت كه با وي مشورت نكنيم ؟ يا صرف مشورت كردن با وي حداقل اين خواهد بود كه نظر وي را نپذيريم نه اينكه با وي مشورت نكنيم در واقع ارائه دليلي كه در اين حديث اورده را ميتوان با ايات و روايات ديگري مورد بررسي قرارداد
چنانكه در قران و روايات اين معني امده است
مثالي ساده كه ميبينم خداوند با ان عظمتش با مخلوقات ناقص العقلش(چون همه ي مخلوقات چنين اند) مشورت ميكند هرچند كه راي انها نيز سست است
در روايات ديگر هم اين معني افاده ميشود : حسين بن جهم گويد در خدمت حضرت رضا نشسته بودم از پدر بزرگوارش سخن به ميان امد حضرت فرمود پدرم با اينكه عقلش را نميشد با عقول ديگران قياس نمود بسا ميشد با يكي از غلامان سياه خود در امور ي مشورت ميكرد و چون سبب مي پرسيدند، ميفرمود : چون خدا بخواهد همان كه به صلاح ما باشد به زبان وي جاري ميكند .» بحار 70 /376
و يا حتي در قران كريم از مشورت زنان و پيامبران سخن رفته است!
ابن اسحاق بعنوان اولين سيره نويس خديجه را به عنوان وزير پيامبر ميشمرد از انجهت كه پيامبر بسيار با وي مشورت مينمود !
در جنگ حنين پيامبر بازني مشورت مينمايد و شش هزار اسير را متاثر از مشورت با اين زن و راي اين زن ازاد ميكند ضمن اينكه اين زن در جمع اصحاب سخنراني هم ميكند :
بعد از فتح مكه اعراب ان نواحي كه خبر از امدن پيامبر نداشتند كه به كمك اهالي مكه بيايند و مكه بدون خونريزي فتح شود سوگند ياد كردند كه مكه را از مسلمانان بستانند ! لذا قبايل اطراف باهم متحد شدند و به سمت مكه رهسپار شدند
شمار لشكر كفار را 20 هزار نفر و شمار مسلمين در اين جنگ را بقولي 12 و بقولي 18 هزار نفر نوشته اند
غنيمتها : اسرا 6000، شتر 24 هزار، چهل هزار گوسفند و چهل هزار نقره كه بدستور پيامبر همه اينها را بجعرانه بردند!
« شيما خواهر شيري پيامبر نيز با انها بود و جون مسلمانان با او خشونت كردند گفت ميدانيد كه من خواهر شيري يار شمايم؟ اما سخنش را باور نكردند تااورا پيش پيامبر اوردند .
اب و جره يزيدبن عبيد سعدي گويد : وقتي شيما را پيش پيمبر اوردند گفت اي پيمبر خداي من خواهر توام . پيمبر گفت نشان ان چيست ؟ گفت وقتي ترا بر دوش ميبردم پشت مرا گاز گرفتي ونشان ان هست»تاريخ طبري 3/1357
« از جمله اسرا شيما دختر حليمه سعديه خواهر شيري پيامبر بود كه چون خود را معرفي نمود با وي مهرباني نمود و رداي خود را برايش بگسترد و با او سخن بسيار گفت و .... وي درباب اسراي هوازن با پيامبر سخن گفت و شفاعت ايشان نمود حضرت فرمود نصيب خود و نصيب فرزندان عبدالمطلب را بتو بخشيدم اما ساير مسلمانها را تو خود با انها در ميان گذار وچون حضرت نماز ظهر خواند شيماء برخواست و سخن گفت همه به احترام پيامبر اسيران هوازن را بخشيدند جز اقرع بن حابس و عيينه ابن حصن كه ابا كردند ، حضرت رو به انها كرد و فرمود : بقرعه حصه اين دو را جدا كنيد چون چنين كردند نصيب هر يك ، يك غلام بيش نماند چون چنين ديدند انها نيز بخشيدند .» (منتهي الامال ج 1 + كامل ابن اسير + .... ) تا اينجا خصوصا مورد 2 مورد ترديد است
روايت است كه مردي از مردم عراق آمد به مدينه و به حضور امام صادق عليه السلام مشرف شد . به مناسبتي سخن از مردم مدينه به ميان آمد و آن مرد اعتراض كرد و گفت اينها زنان خود را همراه غلامان ميفرستند و احيانا زنان هنگامي كه ميخواهند سوار شوند به كمك غلامان سوار ميشوند ، مثلا دست روي شانه غلامان ميگذارند و سوار ميشوند . امام صادق فرمود اين كار مانعي ندارد ، و آنگاه آيه 56 از سوره احزاب را كه مفيد همين معني است قرائت فرمود . اصول كافي 5 /531
دراينجا و در اين روايت پر پيداست كه مسلمين زنان خويش را بر اسب (زين) سوار ميكردند و هرگز نشان از دستوري براينكه زنان براسب سوار نشوند وجود ندارد
امام علي در ماجراي سقيفه بني ساعده شب هنگام فاطمه (س) را بر اسب سوار نمود و به پيش انصار فرستاد تا ايشان در باب مهمترين مساله انروز يعني خلافت مذاكره و رايزني نمايد ! اين از خبر هاي بس متواتر است : بنگريد به الامه والسياسه ابن قتيبه ماجراي سقيفه
يعني امام علي حضرت زهرا را هم براي رايزني در مهمترين مساله ان روزگار ميفرستد و هم انرا بر زين سوار ميكند و هم انرا بر كاري غير از امور شخصي اجازت ميدهد و هم حضرت از خانه بيرون ميررود !
رفتار امام علي با عايشه بعد از جنگ جمل : « رفتار او با عايشه بعد از جمل مشهور است كه چون براو پيروز شد وي را گرامي داشت و چون خواست به مدينه باز گردد بيست زن از قبيله عبدقيس كه همگي لباس مرد پوشيده و شمشير حمايل داشتند با وي كرد » مقدمه شرح ابن ابي الحديد/
يعني برزنان كار غير شخصي سپرد
بطور خلاصه :ام سلمه همسر پيامبر ... ام سلمه در واقعه سقيفه با ابوبكر محاجه نمود با وي بحث ميكرد و در وقعه عايشه اورا سخت ممانعت ميكرد و مورد اعتماد امام علي بود كه هنگام عزيمت به عراق وصيت نامه خويش و نامه ها و ودايعي از اين قبيل به وي سپرد ... نيز امام حسين هنگامي كه به عراق عزيمت نمود نامه ها و ودايع مخصوص را به وي سپرد ! يعني بر زنان كار غير شخصي سپرد
درباره روايت شماره 8
در كتب سيره چند روايت درباره مسائل بعد از جماعت هست « نقل است كه پيامبر اشاره كرد كه در ورودي زنان به مسجد از در ورودي مردان مجزا باشد روزي اشاره به يكي از درها كرد و فرمود ( لو تركنا هذاالباب للنسا) يعني خوب است اين در را به زنها اختصاص بدهيم . بعدها عمر صريحا و با تعصب نهي ميكرد كه مردها ار ان در وارد شوند (يا به ان نزديك گردند)» سنن ابوداود 1/109 --- > مساله حچاب
نيز« نقل است پيغمبر دستور داد كه شب هنگام كه نماز تمام ميشود اول زنها بيرون بروند بعد مردها ، رسول خدا خوش نمي داشت كه زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بيرون روند »
نيز « نقل است : يك روز رسول خدا در بيرون مسجد ديد مردان و زنان با هم از مسجد بيرون امدند به زنها خطاب كرد و فرمود بهتر اينست شما صبر كنيد انها بروند شما از كنار برويد و انها از وسط »
بعلاوه روايت ديگري نيز بوضوح اينرا ميرساند كه مسجد به عنوان كانوني براي تجمعات سياسي مذهبي نظامي علمي مورد توجه بوده است و زنان و مردان بسياري در اين امر به يكديدگر كمك ميرسانده اند
كه وقتي زينب دختر بزرگ رسول اكرم وفات كرد زهراي مرضيه سلام الله عليها و زنان مسلمانان آمدند و بر وي نماز خواندند .وسائل1/156
در سنن ابن ماجه " باب ماجاء في البكاء علي الميت " حديث شماره 1587 مينويسد: "رسول خدا در تشييع جنازهاي شركت كرد . زني از كسان متوفي شركت كرده بود . عمر بر آن زن نهيب زد . رسول خدا فرمود : ولش كن اي عمر ! چشم گريان و دل داغدار و عهد قريب است " .
در باب شركت زنان در اينگونه موارد ، در كتب حديث روايات ضد و نقيضي وارد شده است . از بعضي از آنها ممنوعيت استفاده ميشود (مثل حديث 8 از حليه المتقين) و برخي بر خلاف اينرا ميرستاند !
ناسازگاري اين گونه احاديث انچنان است كه يكي از بزرگترين اخباريون اماميه – اخباريون عادت بر توجيه احاديث ضد و نقيض را دارند – در اينباره در كتاب وسائل مينويسد :
" از مجموع روايات استفاده ميشود كه براي زنان رواست كه براي مجالس عزا ، يا براي انجام حقوق مردم ، يا تشييع جنازه بيرون روند و در اين مجامع شركت كنند ، همچنانكه فاطمه عليها السلام و همچنين زنان ائمه اطهار در مثل اين موارد شركت ميكردهاند . پس جمع بين روايات حكم ميكند كه روايات منع را حمل بر كراهت كنم "--- > مساله حجاب
اما روايت شماره 7 ، البته قسمتي از ان كه بيان داشته به زنان سوره يوسف ياد ندهيد با سيره پيامبر و مسلمين در تعارض است چه اينكه ميدانيم زنان بسياري در زمره حافظان كل قران بوده اند از جمله زنان مشهور از عايشه و ام سلمه بايد نام برد!
اما اموزش و نوشتن كه در روايت شماره 7 براي به تصريح زنان نهي شده است :
مورخان و سيره نويسان چنانكه اورده اند : از زنان مسلماني نام مىبرند كه در صدر اسلام، هم مىخواندند و هممىنوشتند . مثل " حفصه " دختر عمر، " امكلثوم " دختر عقبة بن ابى معيط " عايشه " دختر سعد، " كريمه " دختر مقداد و بالاتر از همه " شفا " دختر عبدالله بن عدويه رامىنگارد. شفا اولين زن مهاجري است كه هم خواندن ميدانسته و هم نوشتن ميتوانست و همو بود كه به حفصه درس مىداد و پيامبر از او خواست تا به حفصه پس از ازدواج با پيامبر همچنان اموزش بدهد. پس حفصه، خواندن و نوشتن مىدانسته است و حتي نام او را جزء دارندگان مصاحف قران ضبط كردهاند! (بنگريد به : فتوحالبلدان بلاذرى 459-458)
روايت در اينباره نيز بسيار است از زنان محدث گرفته تا زناني كه در صدر اسلام حتي مرداني كه روايات فقهي خويش را از زنان ميگرفتند!
بنابراين ميتوان اين بحث را مطرح نمود كه :
در دوره هايي كه ظلم و فساد در امپراطوري اسلامي و حكومت خلفاي عباسي و بني اميه و تركان غزنوي و عمله هاي چنگيزي و تيموري ، بيداد ميكرد و تركان و مغولان و عربان و عمله هاي خليفه و شاه و سلطان كه در اين قلمرو اسلامي قدرت بسيار داشتند و چنان شده بود كه رزميان عربده كشان علنا دختران و زنان را در كوچه و بازار جلوي چشم همگان با زور و جور و ستم ميگرفتند و ميربودند تا به نابكاري و كامجويي بپردازند چنانكه ميخوانيم « رفتار افراد سپاه تركان عباسي در بغداد چنين بود و از همين جا پيداست كه هركدام از اينان بنا به قدرتي كه داشتند چگونه با مردم معامله ميكرده اند و كار انها بجاي رسيده بود كه گاه در روز روشن يكي از انها را ميديدند كه :
« دست در چادر زن جواني ميكرد و اورا بزور ميكشيد و اين زن فرياد ميكرد و ميگفت اي مسلمانان مرا فرياد رسيد كه من زني اينكاره نيستم ، دختر فلان كسم و خانه به فلان محله دارم و همه كس ستر و صلاح مرا دانند و اين ترك مرا به مكابره ميبرد تا برمن فساد كند ... و ميگريست و هيچكس به فرياد ان زن نمي رسيد كه اين امير محتشم و گردنكش بود و پنج هزار سوار خيل داشت و هيچكس با او سخن نمي توانست كرد» سياست نامه 40 -42 + تجارب الامم 5/19 + تجارب السلف 194--- > دوقرن سكوت »
اما دريغ كه فرياد رسي نبود
باري ، در چنين اوضاع واحوالي مناسب مي امد كه چنين احاديثي به عنوان دستور ديني ساخته شود براي ان دوران كه : زنان را در خانه نگداريد ، نمازي كه زن در خانه بخواند چندين برابر نماز جماعتي است كه در مسجد بخواند، يا نماز جماعت در مسجد بر زن نباشد . حق ندارد سخن بگويد بيش از 5 كلمه انهم در موارد ضرورت ! زنان را نوشتن نياموزيد و خلاصه احاديثي كه زنان را از حقوق اجتماعي خويش محروم سازند ؛ با اينهمه وقتي اينگونه احاديث را در كنار سيره عملي پيامبر و ائمه و مسلمانان صدر اسلام (رواياتي كه بطور متواتر رسيده) ميگذاريم و مقايسه ميكنيم تفاوت فاحش كردار و رفتار پيامبر و مسلمين را با اين احاديث به خوبي درمي يابيم.
شام:
همانطور كه گفته شد سعي كنيد بين افطار و شام فاصله كوتاه باشد.
قبل از شام آب ميل نكنيد.
اگر حجم غذا ي شام بيش از حد باشد، هم خواب را تحت تاًثير قرار ميدهد ، هم مانع خوردن غذادر سحر خواهد شد و هم تكرار آن باعث سوء هاضمه و بروز بيماري هاي گوارشي خواهد شد.
حجم شام بايد آنقدر كنترل شده باشد كه جلو خوردن ميوه جات را نگيرد.
اگر بعد از شام قصد خوردن تنقلات را داريد، از قبل ميزان شام را كنترل نماييد.
آنچه در مورد خوردن سحري قابل ملاحظه است ، در مورد شام هم صادق است.
چرا بايد خدا را عبادت كنيم؟
و چرا اين عبادت حتما بايد بصورت نماز باشد؟
مگر نماز چه ويژگيهايي دارد؟
• نماز موجب ياد خداست:
ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا ميباشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما ميگذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال ميبخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن ميشود.
انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نميانديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي را نميشناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به ياد خدا مياندازد و تيرگي غفلت را از روح و روانش پاك ميسازد.
به راستي، انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است، بهترين راه براي كنترل غرايز و خواستهاي مرزنشناس او همان ياد خدا، ياد كيفرهاي خطاكاران و حسابهاي دقيق و اشتباهناپذير آن ميباشد. از اين نظر قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خدا معرفي ميكند: «اقم الصلوة لذكري؛ نماز را براي ياد من بپادار!» (1)
• دوري از گناه:
نمازگزار ناچار است كه براي صحت و قبولي نماز خود از بسياري از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، يكي از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلي است كه درآن به كار ميرود، مانند آب وضو و غسل، جامهاي كه با آن نماز ميگزارد و مكان نمازگزار، اين موضوع سبب ميشود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نمايد؛ زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد.
گويا آيه زير به همين نكته اشاره ميكند و ميفرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز ميدارد.» (2)
بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولي نماز در پيشگاه خداوند اين است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غيبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهيزد؛ از مشروبات الكلي اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقي ناگزير است تمام اين امور را رعايت كند. روي همين جهات، پيامبر گرامي ما(صلياللهعليهوآله) ميفرمايد: نماز چون نهر آب صافي است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثيف نميشود. همچنين كسي كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در اين چشمه صاف معنوي شست و شو دهد، هرگز آلودگي گناه بر دل و جان او نمينشيند.
• نظافت و بهداشت:
از آنجا كه نمازگزار در برخي از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگي پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتي است كمك ميكند.
• انضباط و وقتشناسي:
نمازهاي اسلامي هر كدام براي خود وقت مخصوص و معيني دارد و فرد نمازگزار بايد نمازهاي خود را در آن اوقات بخواند، لذا اين عبادت اسلامي به انضباط و وقتشناسي كمك مؤثري ميكند.
بالاخص كه نمازگزار بايد براي اداي فريضه صبح پيش از طلوع آفتاب از خواب برخيزد، طبعا يك چنين فردي گذشته از اين كه از هواي پاك و نسيم صبحگاهان استفاده مينمايد، به موقع فعاليتهاي مثبت زندگي را آغاز ميكند.
آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه ميتواند نشانه اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.
پينوشتها
1. سوره طه، آيه 14.
2. سوره عنكبوت، آيه 45.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ : اى كسانى كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.( البقرة : 183)
1)اولين و مهمترين فائده روزه بدست آوردن تقواست و كسب كردن تقوا هم به نفع خود انسان است و هم به نفع جامعه .
2)دليل و علت اصلي بيشتر مفاسد و گناهان غضب و شهوت است و روزه داري مي تواند به بهترين شكل غضب و شهوت را مديريت و كنترل كند .
3) روزه، اراده انسان را تقويت مىكند. كسى كه يك ماه نان وآب وهمسر خود را كنار گذاشت، مىتواند نسبت به مال وناموس ديگران خود را كنترل كند
4) روزه، باعث تقويت عاطفه است. كسى كه يك ماه مزهى گرسنگى را چشيد، درد آشنا مىشود ورنج گرسنگان را احساس ودرك مىكند
روزه جسم و بدن را سالم نگه ميدارد:
(حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: روزه بگيريد تا تندرست بمانيد (شويد).، (بحار الانوار ج 96، ص 255.)
1)مهار شهوت جنسي
يا معشر الشباب ان استطاع منكم الباءَةُ ـ فليتزوّجُ، فانّه اَغضُّ للبصَر و اَحصنُ للفرج و من لم يستَطِعْ فعلَيْه بالصوم: اي گروه جوانان! كسي كه از شما توانايي بر ازدواج داشته باشد، ازدواج كند، زيرا ازدواج سبب ميشود كه از نواميس مردم چشم فرو بندد و دامان خويش را از آلودگي به بيعفتي حفظ كند و كسي كه توانايي بر ازدواج ندارد، روزه بگيرد (اخلاق در قرآن،، ج 2، ص 315)
2) استجابت دعا:
قال ابوالحسن: دعوةالصائم تستجاب عند افطاره:امام رضا (ع) ميفرمايد: دعاي روزهدار هنگام افطار به اجابت ميرسد. (بحار الانوار، ج 96، ص 252.)
در ميان فوائد متعددي كه براي روزه داري در ماه مبارك رمضان بيان شده است بعضي خواسته يا ناخواسته با نا ديده گرفتن همه اين فوائد به ذكر بعضي از ضرر هاي روزه داري پرداخته اند و از مسلمانان خواسته اند تا دست از روزه داري بر دارند اين در حالي است كه :
1)ضررهايي كه براي روزه بيان كرده اند از جمله مرگ سلول هاي مغذي با بيان مصاديقي مثل علماء و مراجع و انديشمندان اسلامي كه صد ها سال از فكر و مغز خود استفاده كرده و كتب متعددي را نوشته اند كاملا منافات دارد چرا كه آنها نيز روزه دار بودند و به بهترين شكل از مغز خود استفاده كرده اند.
2)دكتر ژان فروموزان(Jean Fromosan) مي گويد ذخاير كليكوژن كبدي و پروتئين خون و ذخيره چربي كه در مرد سي درصد و در زن بيست درصد است براي يك ماه بدن كافي است.پس در نتيجه چيزي مانند سلول هاي مغذي از بين نخواهد رفت و بدن در طول اين مدت از ذخيره هاي خود استفاده مي كند .( اولين دانشگاه و آخرين پيامبر)
3)نكته آخر اينكه روزه داري براي كساني كه از جسم سالم بر خوردار هستند نه تنها ضرر ندارد بلكه فوائد بي شماري در پي خواهد داشت اما افرادي كه به هر نحو از جسم سالمي بر خوردار نيستند و ممكن است روزه گرفتن براي بيماري آنها ضرر داشته باشد طبق فتواي مراجع تقليد روزه داري براي آنها نه تنها ثوابي ندارد بلكه حرام اعلام شده است.