خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه ركعت را بخوان
بنده: خدايا سه ركعت زياد است
خدا: بنده ي من فقط يك ركعت نماز وتر بخوان
بنده: خدايا ! امروز خيلي خسته ام! آيا راه ديگري ندارد؟
خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان كن و بگو يا الله
بنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!
خدا: بنده ي من همانجا كه دراز كشيده اي تيمم كن و بگو يا الله
بنده: خدايا هوا سرد است!نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم
خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي كنيم
بنده: اعتنايي نمي كند و مي خوابد
خدا: ملائكه ي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده
او را بيدار كنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائكه: خداوندا! دوباره او را بيدار كرديم ،اما باز خوابيد
خدا: ملائكه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست
ملائكه: پروردگارا! باز هم بيدار نمي شود!
خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو
نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آورد
ملائكه:خداوندا نمي خواهي با او قهر كني؟
خدا: او جز من كسي را ندارد…شايد توبه كرد…
بنده ي من تو به هنگامي كه به نماز مي ايستي من آنچنان گوش فرا ميدهم
كه انگار همين يك بنده را دارم و تو چنان غافلي كه گويا صد ها خدا داري ...!
سبب عزت موجود نماز است نماز / زينت درگه معبود نماز است نماز
بي نماز از نظر لطف خدا محروم است / آنچه كند خدا را زتو خشنود نماز است نماز
به پيمبر چو خدا امر به معراج نمود / گفت كه اي پيغمبر من مذهب تو نماز است نماز
پيش سلطان همه كس تحفه ي لايق ببرند / بهترين تحفه به معبود نماز است نماز
نماز شب باعث صحّت بدن و كفّاره گناهان روز و برطرف كننده وحشت قبر است رُوي را سفيد و بُوي را پاكيزه و روزي را جَلْب مي نمايد و آنكه مال و پسران زينت حيات دنيايند و هشت ركعت نماز در آخر شب با نماز وتر زينت آخرت است...
چگونه فرزندتان را به نماز خواندن تشويق كنيد ؟
با چند روش كاربردي كه والدين ميتوانند، با به كارگيري آنها اثر مثبت در نهادينه نمودن نماز در فرزند خود به جا بگذارند، آشنا شويد .
سوال : روشهاي مؤثر در جذب كودك به نماز و آموزه هاي ديني كدام است؟ دغدغه بسياري از مادران و مربيان در جامعه امروزي اين سوال است و از آنجا كه درباره روشهاي موثر در جذب كودك به آموزههاي ديني سخن فراوان است و بناي ما بر اختصار است، به صورت مختصر چند روش كاربردي كه والدين ميتوانند، با به كارگيري آنها اثر مثبت در نهادينه نمودن نماز در فرزند خود به جا بگذارند، توضيح داده ميشود :
الگو دهي
از جمله روشهاي مؤثر و سريعالانتقال مطرح در روانشناسي رشد، روش الگوپذيري است، اگر پدر و مادر، والدين و اولياء قبل از اينكه بخواهند كودك را با آداب اسلامي آشنا كنند، خود متخلق به اخلاق نبوي و اسلامي باشند و خود عمل كنند، كودك نيز تقليد كرده و عمل خواهد كرد، زيرا از سن 1 تا 7 سال كودك بدون دانستن فلسفه كار صرفاً آن را تكرار ميكند و اين مساله در همه جوامع پذيرفته شده است و حتي نسبت به افراد بزرگسال نيز تاثيرگذار است.
فضاسازي معنوي
فرزندي كه در خانوادهاي لبريز از ياد و محبت خدا به دنيا ميآيد، هيچگاه نيازي ندارد كه آموزش ويژه براي نماز ببيند، زيرا از همان آغاز تولد در گوشش اذان و اقامه ميگويند و او را به «صلوه» و «فلاح» و «خيرالعمل» دعوت ميكنند، در خانهاي كه والدين به مناجات شبانه بر ميخيزند و اهل خانه همگي معتقد و مقيد به آداب ديني هستند، چگونه ممكن است فرزندشان گريزان و روي گردان از خدا باشد؟
پاسخ به كنجكاويهاي كودك
كنجكاوي كودك يك ويژگي طبيعي اوست كه پاسخ آن ضمن ايجاد آرامش روحي و رواني كودك، فرصت مناسب در اختيار والدين قرار ميدهد تا بتوانند رفتارهاي مناسب و مطلوب در او به وجود آورند، بر اين اساس وقتي كه فرزندان از مادر در مورد مسائل اعتقادي و نماز ميپرسند، فرصت مناسب براي ما به وجود آوردهاند، تا بتوانيم با پاسخهاي مناسب و يا طرح سؤالات مؤثر در او اثر تربيتي بگذاريم.
آموزش مستقيم
پدر و مادر بايد اين را باور كنند كه همان گونه كه در تامين نيازهاي مادي كودك مسؤوليت دارند، در قبال تامين نيازهاي معنوي نيز موظف هستند، امام باقر عليهالسلام در يك گفتار حكيمانه مراحل تربيت معنوي فرزندان را شرح داده و چگونگي تربيت آنان را در سنين مختلف بيان ميدارد، طبق رهنمود آن حضرت، والدين بايد در سه سالگي كلمه توحيد «لا اله الا الله» را به كودك ياد دهند، در چهار سالگي كلمه رسالت «محمد رسول الله» را به او بياموزند و در پايان پنج سالگي او را آزمايش كنند، اگر راست و چپ را ميشناسد، صورتش را به سوي قبله متوجه ساخته و به او بگويند رو به سوي قبله سجده كند، در شش سالگي اجزاء نماز، ركوع و سجده صحيح را يادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد، در آن موقع به او بگويند: دستها و صورتش را بشويد و آنگاه به نماز بايستد.
حضور در مجامع و محافل نماز
مشاهدات انسان يكي از عوامل مؤثر در تربيت انسان است، قرآن در آيات متعدد انسان ها را به «ديدن» و «فكر كردن» دعوت ميكند، بين «ديدن» و «باور كردن» رابطه مستقيم وجود دارد، بايد كاري كنيم كه فرزند ما با صحنههاي گوناگون اقامه نماز و آماده شدن براي اقامه نماز مواجه شود، شركت در نمازهاي جماعت مسجد محله ميتواند در تقويت روحيه نمازگزاردن فرزندان ما مؤثر باشد.
زيبا سازي نماز
انسان يك موجود زيبا دوست است و به دنبال زيباييها ميرود و اين ويژگي را خداوند در وجود آدمي قرار داده است، به خصوص كودك و نوجوان كه بيش از بزرگسالان زيباييها را ميبيند و دوست دارد، با ترتيب دادن يك سجاده زيبا و چادر نمازي قشنگ براي دختران، جانماز و لباس زيبا براي پسران ميتوان رغبت آنها به نماز خواندن و حضور در جمع نمازگزاران را فزوني بخشد، هرقدر والدين بتوانند زيباييها را با نماز خواندن پيوند بزنند، به همان اندازه موفقتر خواهند بود.
تشويق
همان گونه كه قرآن انسانها را به انجام اعمال پسنديده ترغيب ميكند و از ارتكاب اعمال زشت به شدت بر حذر ميدارد، سخنان پدر، مادر و مربي نيز بايد اين گونه باشد، جاي جاي قرآن كريم وعده به بهشت است كه نمونهاي بارز براي تشويق به عبادت است،پدر و مادر نيز با روشهاي مختلف و وعده برآورده ساختن نيازهاي فرزند به اسباب بازي و رفتن به سينما، پارك شادي و ... او را به نماز تشويق كنند، البته اين تشويق نبايد به گونهاي باشد كه فرزند برآورده شدن نيازها را نتيجه نماز بداند كه اين آسيب جدي در امر تشويق است.
فوائد نماز شب خواندن ....
1) باعث خشنودي خدا و دوستي ملائكه است.
2) باعث مباهات خداوند بر فرشتگان است.
3) باعث درخشش براي اهل آسمان همانند ستارگان است.
4) باعث روشني دل است.
5) باعث استجابت سريع دعا است.
6) باعث پزيرش توبه و پاك شدن از گناهان از جانب حضرت حق است.
7) باعث كفاره گناهان است.
8) باعث زيبايي صورت و شادابي چهره و نوراني شدن آن در طول روز است.
9) باعث سلامتي و تندرستي و رفع انواع بيماريهاي جسمي و روحي است.
10) باعث از بين رفتن غم و اندوه و تقويت نور چشم است.
11) باعث تمسك يافتن به اخلاق انبياء و اولياي خداوند است.
12) باعث انجام دادن سنّت پيامبران و صالحان است.
13) باعث تابش نور خدا به او ميشود.
14) باعث مهر و محبت و محبوب القلوب شدن بين مردم است.
15) باعث افزايش عمر است.
16) باعث جلب رزق و روزي فراوان و ادعاي قرض است.
17) باعث نوعي صدقه است.
18) باعث نوشته شدن چهار ثواب بزرگ براي خود است.
19) خداوند نه صف از ملائكه پشت سر نمازگزار قرار ميدهد.
20) كليد رفتن به بهشت و جواز عبور از پل صراط است.
21) زينت آخرت و نور مؤمن در آخرت است.
22) نماز شب همچون سايباني در روز قيامت است بر سرش.
23) نماز شب لباس بدن نمازگزار است در روز قيامت درحاليكه همه عريانند.
24) نماز شب در روز قيامت همچون نوري در برابرش است و چشم نمازگزار نماز شب در روز قيامت شادمان است.
25) نماز شب ميان شخص نمازگزار و آتش جهنم همچون حائلي فاصله ميگذارد.
26) ميزان اعمال خوب نمازگزار در روز قيامت سنگين است.
27) نماز شب همچون تاجي در روز قيامت است بر سرش.
28) چراغي است براي تاريكي قبر و برطرف كننده وحشت تاريكي قبر است.
29) نماز شب همچون مشعلي نوراني است در تاريكي قبر
30) نماز شب، نمازگزار را از عذاب قبر ايمن ميكند و برات آزادي از آتش جهنم است.
چرا شيعيان با دست باز نماز مي خوانند؟
چرا شيعيان با دست باز نماز مي خوانند؟ پرسشي است كه حضرت آيت الله العظمي سبحاني به ان در پايگاه خود پاسخ داده اند. متن پاسخ ايشان به اين شرح است:
قرار دادن دست راست بر روي دست چپ در نماز (دست بسته نماز خواندن) از اموري است كه استحباب آن بين فقهاي سه مذهب از مذاهب چهارگانة اهل سنّت مشهور است:
حنفيها ميگويند: روي هم گذاشتن دستها در نماز، سنّت است وواجب نيست، و براي مرد بهتر است كه كف دست راستش را بر پشت دست چپ، زير ناف قرار دهد، و زن دستها را بر سينهاش بگذارد.
شافعيها ميگويند: گذاشتن دست روي يكديگر، در نماز، براي مرد و زن سنّت است و بهتر است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ زير سينه و بالاي ناف به سمت چپ قرار دهد.
حنبليها ميگويند: گذاشتن دستها روي هم، سنّت است و بهتر است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ نهاده، زير ناف قرار دهند.
فرقه مالكيّه بر خلاف سه مذهب فوق ميگويند: آويختنِ دستها در نمازهاي واجب، مستحب است، قبل از مالكيها نيز جماعتي همين قول را گفتهاند كه از آن جملهاند: عبداللّه بن زبير، سعيد بن مسيّب، سعيد بن جبير، عطاء، ابن جريح، نخعي، حسن بصري، ابن سيرين و جماعتي از فقها.
از امام اوزاعي منقول است كه نمازگزار، بين آويختن دستها يا روي هم قرار دادن آنها مخير است.[1]
امّا مشهور بين شيعه اماميّه آن است كه قرار دادن دستها روي يكديگر در نماز، حرام، و موجب بطلان نماز است و به ندرت از فقهاي شيعه كسي قائل به كراهت شده، مانند ابو الصلاح حلبي در كافي.[2]
كيفيت نماز پيامبر(ص)
با اين كه به جز مالكيها، مذاهب ديگر اهل سنّت، قرار دادن دست چپ بر دست راست در نماز را جايز شمردهاند و دربارة اين مسأله سخن بسيار گفتهاند، با اين حال دليل قانع كنندهاي حتّي بر جواز آن ندارند،چه رسد بر استحباب. بلكه ميتوان ادّعا كرد كه دلايلي بر خلاف ادعاي آنان وجود دارد و رواياتي كه از فريقين (شيعه و سنّي) بيانگر طريقه نماز گزاردن رسول اكرم(ص) است، از گذاشتن دستها بر يكديگر سخني به ميان نياورده است و امكان ندارد كه پيامبر (ص) امر مستحبّي را در طول حيات خود(يا بخشي از آن) ترك نمايد. اكنون سه نمونه از اين روايات، دو مورد از طريق اهل سنّت و ديگري از طريق شيعه اماميّه را ذكر ميكنيم كه هر دو روايت، چگونگي نماز پيامبر(ص) را بيان ميكند و در هيچيك كوچكترين اشارهاي به روي هم قرار دادن دست نشده، چه رسد به چگونگي آن:
الف: حديث ابي حُميد ساعدي
حديث ابي حُميد ساعدي را برخي از محدّثان (سنّي) روايت كردهاند و ما از كتاب سنن بيهقي نقل ميكنيم كه گفت: او رو به اصحاب پيامبر كرد و گفت: من داناترين شما به نماز رسول خدا (ص) هستم. گفتند: به چه سبب؟ زيرا تو نه بيش از ما پيرو آن حضرت بودهاي و نه افزونتر از ما مصاحبتش كردهاي. گفت: چرا، گفتند: پس (كيفيّت نماز آن حضرت را) بر ما عرضه كن. ابوحُميد گفت:
رسول خدا(ص) هرگاه ميخواست به نماز بايستد، دستها را تا برابر شانههايش بالا ميبُرد، سپس تكبير ميگفت و هنگامي كه همه اعضايش به حال اعتدال در جاي خود قرار ميگرفت به قرائت ميپرداخت، آنگاه تكبير ميگفت و دستها را تا برابر شانه بالا ميبُرد، پس از آن به ركوع ميرفت و دو كف دست را بر زانوها ميگذاشت و در حال اعتدال كه نه سرش را بالا ميگرفت و نه پايين ميانداخت، ركوع را انجام ميداد. سپس از ركوع سر بلند ميكرد(ميايستاد) و ميگفت: سمع اللّه لمن حمده. آنگاه دستها را تا برابر شانهها بالا ميبُرد و تكبير ميگفت، سپس (براي سجده) متوجّه زمين شده و دستهايش را (در سجده) از پهلوهايش جدا ميگرفت، آنگاه سر از سجده برميداشت و پاي چپش را خم ميكرد و بر آن مينشست. انگشتان پاهايش را در سجده باز مينمود و سجده دوم را نيز همينگونه انجام ميداد و پس از سجده، تكبير ميگفت، سپس پايش را خم كرده بر آن مينشست در حالي كه هر عضوي به حال اعتدال قرار ميگرفت. ركعت بعدي را هم به همين كيفيّت انجام ميداد و پس از دو ركعت در حال قيام تكبير ميگفت و دستهايش را تا برابر شانهها بالا ميبرد همانگونه كه تكبير افتتاحيّه را انجام ميداد و در بقيّه نمازش نيز همينطور عمل ميكرد تا به سجده آخر. پس از آن سلام ميگفت، پاي چپ را عقب قرار ميداد و بر سمت چپ بر وَرِك[3] مينشست.
همه گفتند: ابوحميد راست گفت، رسول خدا(ص) بدين گونه نماز ميگزارد.[4]
اين بود حديثي در مقام بيان كيفيّت نماز رسول خدا(ص) كه از طريق اهل سنّت روايت شده كه وجه دلالت آن را دانستيم. اكنون به حديثي كه شيعه اماميه روايت كرده توجه كنيد:
ب: حديث حمّاد بن عيسي
حمّاد بن عيسي از امام جعفر صادق (ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: چه قدر ناپسند است براي مردي كه 60يا 70 سال از عمرش بگذرد و يك نماز با شرايط كامل انجام نداده باشد. حمّاد گفت: (از اين سخن امام (ع)) در دلم احساس حقارت كردم و عرض كردم: فدايت شوم، نماز را (با شرايط كامل) به من تعليم فرما.
پس ابوعبداللّه (ع) (جعفر بن محمّد‘) راست قامت رو به قبله ايستاد و دستهايش را با انگشتان بسته بر روي رانهايش انداخت و پاهايش را نزديك به هم به فاصلة سه انگشت باز قرار داد و انگشتان پاهايش همه رو به قبله بود و آنها را از قبله منحرف نميكرد و با خشوع و فروتني تمام بود، پس تكبير گفت و سوره حمد و قل هو اللّه احد را با ترتيل قرائت كرد، سپس به اندازه نفس كشيدني در حال قيام صبر كرد و پس از آن تكبير گفت در حالي كه هنوز ايستاده بود، آنگاه به ركوع رفت و دو كف دستش را با انگشتان باز روي كاسه زانوهايش قرار داد و زانوها را به عقب داد تا پشتش صاف شد به طوري كه اگر قطرهاي آب يا روغن بر پشتش ريخته ميشد به واسطه راست بودن پشتش به هيچ طرف مايل نميگشت، امام گردنش را (در ركوع) راست گرفت و چشمانش را بست و سه مرتبه با ترتيل تسبيح (سبحان رَبّي العظيم وبحمده) گفت، سپس راست قامت ايستاد و چون كاملاً به حال قيام درآمد، گفت: «سمع اللّه لمن حمده» و بعد از آن در همان حال قيام، تكبير گفت و دستها را تا مقابل صورت بالا آورد، و آنگاه به سجده رفت و دستهايش را قبل از زانوها بر زمين گذاشت و سه مرتبه گفت: سبحان ربّي الأعلى وبحمده، و (در سجده) عضوي از بدنش را بر عضو ديگر نگذاشت و بر هشت موضع سجده كرد: پيشاني، دو كف دست، دو كاسه زانو، دو انگشت ابهام پا، و بيني، ( گذاشتن هفت موضع در سجده بر زمين واجب و گذاشتن بيني بر خاك سنّت است كه اِرغام ناميده ميشود). سپس سر از سجده برداشت و هنگامي كه راست نشست، تكبير گفت و ساق پاي چپ را خم كرده، روي آن نشست و پشت پاي راستش را بر كف پاي چپش گذاشت و گفت: «أستغفر اللّه ربّي و أتوب إليه»، و در همان حال نشسته تكبير گفت و بعد سجده دوم را مانند سجده اوّل بجا آورد و همان ذكر تسبيح را در سجده دوم نيز گفت و از عضوي از بدنش براي عضو ديگر در ركوع و سجود كمك نگرفت و در حال سجده دستهايش را به صورت بال از بدنش جدا گرفت و ذراعِ دستها را بر زمين نگذاشت و بدين ترتيب دو ركعت نماز بجا آورد .
سپس فرمود: اي حمّاد، اين گونه نماز بخوان، و در نماز به هيچ سويي التفات مكن و با دستها و انگشتانت بازي مكن و آب دهان به راست و چپ يا پيش رويت مينداز.[5]
چنان كه ملاحظه ميشود هر دو روايت در صدد بيان كيفيّت نماز واجب است و در هيچكدام كوچكترين اشارهاي به روي هم گذاشتن دستها نشده است، زيرا اگر گرفتن دست سنّت بود، امام صادق (ع) در بيان خود آن را ترك نميكرد و حال اين كه آن حضرت با عمل خود، نماز رسول خدا (ص) را براي ما مجسّم ميكرد، چون او از پدرش امام باقر(ع) و امام باقر(ع) از پدرانش و آنها از اميرمؤمنان(ع) و او از رسول اعظم صلوات اللّه عليهم اجمعين گرفتهاند. بنابراين، دست روي دست گذاشتن در نماز بدعت است؛ زيرا گرفتن دست در واقع داخل كردن چيزي است در شريعت كه از شريعت نيست.
ج. آموزش نماز به كسي كه نماز صحيح نميخواند
در ميان محدثان اهل سنت حديثي است به نام «حديث المسيء صلاتُه» يعني حديث كسي كه نماز خود را صحيح نميخواند، در اين حديث چنين آمده است:
ابوهريره ميگويد: پيامبر وارد مسجد شد، مردي نيز وارد مسجد شد و نماز گزارد، سپس به حضور پيامبر آمد و سلام كرد. پيامبر سلام او را پاسخ گفت و فرمود: برگرد و دو مرتبه نماز بخوان، رفت و نماز گزارد و به سوي پيامبر بازگشت، پيامبر نيز فرمود: برگرد باز نماز بگزار، اين كار سه بار تكرار شد، سرانجام آن مرد عرض كرد: سوگند به خدايي كه تو را به حق مبعوث كرده است، من جز آنچه انجام ميدهم، چيزي نميدانم، چه بهتر كه نماز را به من بياموزي.
در اين هنگام پيامبر فرمود: هرگاه به نماز ايستادي تكبير بگو، سپس آنچه از آيات قرآن ميداني، بخوان، سپس ركوع كن به گونهاي كه بدنت آرام گردد، آنگاه پيامبر ديگر اجزا و شروط نماز را به او ميآموخت[6] و هيچ اشارهاي به گذاردن دست راست بر دست چپ نميكند، در حالي كه اگر اين كار واجب و يا مستحب مؤكد بود، از گفتن آن خودداري نميكرد.
نظر ائمّه اهل بيت(عليهم السلام)
با توجه به آنچه تاكنون گفته شد، روشن گرديد كه سنت بودن دست روي دست گذاشتن در نماز ثابت نشده است، بدين جهت ميبينيم كه ائمّه اهل بيت(عليهم السلام) از اين عمل (گرفتن دست در نماز)، احتراز ميكردند و آن را از افعال مجوس در مقابل پادشاه ميدانستند.
محمّد بن مسلم از امام جعفر صادق يا امام محمّد باقر ‘روايت كرده، ميگويد: به آن حضرت عرض كردم: حكم كسي كه دستش را در نماز بر دست ديگر ميگذارد، چيست؟ فرمود: اين عمل، تكفير است و نبايد انجام شود.(تكفير به معني تعظيم در مقابل پادشاهان است).
زراره از حضرت امام محمّد باقر (ع) روايت كرده كه فرمود: بر تو باد توجه به نماز، و در نماز تكفير مكن(دستهايت را بر هم مگذار)، زيرا مجوس اين عمل را انجام ميدهند.
صدوق به سندي از امير مؤمنان علي (ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: مسلمان دستهايش را در نماز جمع نميكند و در حالي كه در مقابل خداي عزّ وجلّ ايستاده است، تشبّه به اهل كفر (يعني مجوس) نميورزد.[7]
در خاتمه يادآوري ميكنيم كه آقاي دكتر علي سالوس بعد از نقل نظريات و فتاواي فقهاي شيعه و سنّي، (در مورد نهادن دستها بر يكديگر در حال نماز) به كساني كه دست روي دست گذاشتن را حرام ميدانند حمله كرده و ميگويد: «كساني كه قائل به حرمت و مبطل بودن اين عمل هستند يا تنها آن را حرام ميدانند، به واسطه تعصب مذهبي، بين مسلمين اختلاف و تفرقه ايجاد ميكنند».[8]
جا دارد از ايشان پرسيده شود: اگر تلاش و بررسي وتحقيق در كتاب و سنّت، شيعه را به اين نتيجه رسانده كه گرفتن دست در نماز، امري است كه بعد از نبي اكرم(ص) پيدا شده و مردم در زمان خلفا به آن امر ميشدند، گناه شيعه چيست؟ و در اين صورت هر كس گمان كند كه آن عمل جزئي از نماز است چه واجب باشد يا مستحب، تحقيقاً در دين امري را بدعت نهاده كه از دين نيست. آيا جزاي كسي كه در كتاب و سنّت اجتهاد و تحقيق نمايد اين است كه با تير اتّهام به تعصّب مذهبي و ايجاد اختلاف، مورد هدف قرار گيرد؟
اگر اين اتّهام بجا باشد، آيا امام مالك را نيز ميتوان اين گونه متّهم كرد؟ زيرا او گرفتن دست را مطلقاً، يا در نمازِ واجب، مكروه ميداند. آيا ميتوان امام دارالهجره را به تعصّب مذهبي و ايجاد خلاف متّهم كرد؟
به چه دليل دست بسته نماز خواندن را نشانه تعصّب مذهبي و ميل به اختلاف بين مسلمين نميدانيد؟ قضاوت با شماست.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمّد جواد مغنيه: الفقه علي المذاهب الخمسه، ص 110، وملاحظه شود «رسالة مختصرة السدل» ا از دكتر عبدالحميد، ص 5.
[2] . محمد حسن نجفي، جواهر الكلام:11/15ـ16.
[3] . تورك عبارت است از اين كه انسان در حال نشستن بر روي پاي چپ بنشيند، وروي پاي راست را بر كف پاي چپ قرار دهد.
[4] . سنن بيهقي:2/72، 73، 101، 102; سنن أبي داود:1/194، باب افتتاح الصّلاة، حديث 730ـ736; سنن ترمذي:2/98، باب صفة الصّلاة.
[5] . شيخ حرّ عاملي: وسائل الشيعه، 4، باب 1 از ابواب افعال نماز، حديث 1، و باب 17،
حديث 1و2.
[6] . صحيح بخاري، ج1، ص 189، شماره 793; صحيح مسلم:2/11.
[7] . شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعه:4، باب 15 از ابواب قواطع الصّلاة، حديث 1، 2و 7.
[8] . فقه الشيعة الإماميه ومواضع الخلاف بينه و بين المذاهب الأربعه:183.
.
منبع : shafaqna
چرا نماز را به عربي مي خوانيم؟
پرسشي است كه حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني به آن در پايگاه خود پاسخ داده اند. متن پاسخ ايشان به اين شرح است:
زبان عربي كامل ترين و پرمحتواترين زباني است كه بندگان خدا با آن صحبت مي نمايند و كلمات آن، داراي معاني لطيف و دقيقي است كه معمولاً به هنگام ترجمه نمودن به زباني ديگر نمي توان آن معاني را منتقل نمود، خدا در قرآن اين زبان را به عربي مبين نام برده و قرآن را كه بزرگترين كتاب آسماني است به اين زبان فرستاده و بر بندگان خود واجب نموده است كه نماز خود را به اين زبان بخوانند و كيفيت خواندن نماز، توسط پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ائمه عليهم السلام بيان شده است.
سبك شمردن نماز :
مقدمه : “نماز” واژۀ قرآني آن “صلاة” و جمع آن “صلوات” است، “صلاة” در اصل به معناي دعاء است كه در بعضي از آيات قرآن به همين معني آمده است. وجه نامگذاري نماز به صلاة از باب اطلاق جزء به كل است يعني نماز شامل دعاء هم هست.نماز از عباداتي است كه هيچ شريعتي از آن خالي نبوده، هر چند كه گونههاي آن بر حسب شريعتهاي مختلف فرق داشته است.ازجمله اينكه حضرت ابراهيم (ع) بر پاداري نماز را هم براي خودش و هم براي فرزندش از خداي متعال طلب نمود:َ«ربِّ اجْعَلْنِي مُقيمَ الصَّلاَةِ وَ مِن ذُرِّيَّتِي»«(ابراهيم/۴۰)پروردگارا! مرا به پا دارندۀ نماز قرار ده و از فرزندانم (نيز)»همچنين حضرت عيسي (ع) در گهواره از آن سخن گفت: «و َأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا » (مريم/۳۱)«و تا زماني كه زندهام مرا به نماز و زكات توصيه كرده است».جملۀ “و اوصاني بالصلاة و الزكاة.اشاره به اين است كه در شريعت عيسي (ع) نماز و زكات تشريع شده است.
شكي نيست كه بي اعتنايي به نماز گناهي است بزرگ. بنابراين شناسايي مصاديق اين تحقير ناپسند، مقدمه پرهيز از اين عصيان نابخشودني است. عناوين زير از مصاديق سبك شمردن نماز است.
الف) تأخير نماز:
امام صادق ـ عليه السلام ـ در تفسير آيهي شريفهي قرآن، كه در ارتباط با مذمت بي اعتنايي به نماز نازل گرديده است فويلٌ للمصلّين، الذين هم عن صلاتهم ساهون. ماعون/
بقيه در ادامه مطلب مشاهده كنيد ....