نكته قابل توجه در رابطه با نقش زن مسلمان در شكلگيري انقلاب اين است كه آنها براي اولين بار نبود كه حضور خويش را در صحنه سياسي و اجتماعي به اثبات ميرساندند بلكه مشاركت فعالانه و متعهدانه اين قشر در لحظات حساس و سرنوشت ساز اين ملت و حماسههاي ملي، مذهبي تحسين برانگيز است. پس از فرمان تحريم تنباكو توسط ميرزاي شيرازي همسران ناصرالدين شاه به شكستن قليانها اقدام كردند و در نهضت انقلابي جنگل زنان خطه گيلان با كمكهاي مادي و معنوي خويش مبارزان را ياري رساندند، تا آنها در وظيفه خود ترسي به دل راه ندهند، مقاومت زنان مسلمان در توطئه كشف حجاب و به پاكردن تظاهرات بزرگ در مشهد و اعتراض به اين وضع هرگز از خاطرهها محو نميگردد.
اما نقش زنان در صحنههاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران بسيار فعالانهتر و قويتر از هر زمان ديگري بود. حضور زنان در صحنههاي مبارزه و تلاش، مثلاً بردباري خانوادههاي انقلابي در برابر انبوه مشكلاتي كه رژيم ستمگر شاه براي آنها پيش ميآورد، ترغيب و تشويق همسران و پسران و مجاهده و تلاش در سرنگوني طاغوت از جمله عوامل مؤثر در روند روبه تكامل انقلاب بود. صبوري مادران داغديده كه جوانهاي خود را در صحنه تظاهرات و راهپيماييها از دست ميدادند و هيچ شكايتي نداشتند از اموري است كه نميتوان همانندي براي آن در جنبشهاي ملي و يا مذهبي در ديگر نقاط جهان پيدا كرد. در واقع اگر همكاري خالصانه زنان با همسرانشان در ميادين مبارزه، زندان رفتن و شكنجه و آزار نبود شايد اين مقاومتها در راه پيروزي به ثمر نميرسيد و ريشههاي سازنده و شكل دهنده انقلاب پا نميگرفت، شهادت تعداد زيادي از زنان مسلمان چه در تظاهرات و چه در زندانها از جمله واقعه 17 شهريور و نداي لبيك به رهبر انقلاب در راهپيماييهاي گستردهاي چون تاسوعا و عاشوراي سال 57 نشانگر روحيه بالا و وفاداري زنان به اسلام و رهبر آن بود كه از ارادهاي محكم و خللناپذير و ايماني قوي سرچشمه ميگرفت. مأموران رژيم وقتي صحنه نمايش ميليوني زنان را در تظاهرات خياباني ميديدند و رفتارهاي محبتآميز و مادرانه آنها كه دلسوزانه ميخواستند به جمع ملت بپيوندند را مشاهده ميكردند، در يك لحظه تصميم ميگرفتند و به آغوش مردم باز ميگشتند و اسلحههاي خود را بسوي فرماندهان و سرسپردگان رژيم نشانه ميگرفتند. امام خميني كه بارها به نقش كليدي و قابل ملاحظه زنان در پيروزي انقلاب تأكيد كرده فرمودهاند:
... در تظاهرات خياباني زنان ما، بچههاي خردسال خود را به سينه فشرده بدون ترس از تانك و توپ و مسلسل به ميدان آمدهاند...آنان نقش ارزندهاي در مبارزات ما ايفاء كردهاند. در چه تاريخي و در چه كشوري اين چنين زناني را سراغ داريد
آنها با شركت در فعاليتهاي نظامي، ساخت كوكتل مولوتوف و تهيه مواد لازم كه آن زمان براي پاشيدن حمله مأموران نظام به كار گرفته ميشد سريعاً اقدام ميكردند و توان خويش را در هر زمينهاي كه حركت عظيم ملت را به جلو ميبرد بروز ميدادند. اين كار به گوشهنشيني و عدم تحرك و ناكار آمدي زن و همچنين آزاديهاي دروغين و سطحينگري در خصوص زن مهر باطل زد. امام خميني (ره) بنيان گذار جمهوري اسلامي حضور زنان را معجزه بزرگ اسلامي
ميداند و نتيجه نور ايمان و قدرت اسلام و قرآن و علّت تحولشان را اسلامي بودن اين نهضت بيان ميدارد و نهايتاً انقلاب اسلامي را وامدار زنان مسلمان و متعهد برميشمارد. حمايت ايشان از زنان و قدرداني از آنها در برخوردها و ديدارهايي كه برگزار ميشد بخوبي مشهود است. در روزهاي نخستين كه امام(ره) از پاريس به تهران آمده بودند و در مدرسهاي كه با ايشان ملاقات صورت ميگرفت، كثرت جمعيت به حدي بود كه مسئولين نگران وضعيت امام شده تصميم گرفتند، ملاقات خواهران را حذف كنند. امام كه متوجّه اين مطلب شدند فرمودند: «زنها سهم افزونتري در انقلاب داشتند، شما ميخواهيد اين نيروي فعّال را كه مشوق مردها بودند و تشجيع كننده آنان در ميدان مبارزات از صحنه خارج كنيد.»)
شهيد مطهري نيز بر نقش سازنده و مفيد بانوان در انقلاب اشاره دارد و ميفرمايد: «انقلاب اسلامي ايران ويژگيهايي دارد كه مجموع آن را در ميان تمامي انقلابهاي جهان بينظير و بيرقيب ساخته است يكي از آن ويژگيها ذي سهم بودن بانوان است. بانوان سهم بزرگي از انقلاب را به خود اختصاص دادند و اين حقيقتي است كه جملگي برآنند.»
زنان هم متقابلاً در پرتو معنويت و عظمت انقلاب اسلامي به اين واقعيت رسيدند كه اسلام براي آنها هويتي انساني قائل است كه ريشه در گرايشهاي عالي دارد و الگوگيري از مكتب حضرت زهرا(س) بزرگ بانوي عالم بشريت و اتكال به قوّه لايزال الهي و چنگ زدن به ريسمان حق آنان را در جايگاهي رفيع و ارزشمند قرار داد. زنان متعهد در دوران انقلاب اسلامي نقشي ماندگار از خود به جاي گذاشتند و به همگان ثابت كردند كه شخصيت زن مسلمان در تبعيت از الگوهاي مصرفي غرب و مد و مدپرستي و آنچه آنها برايش به ارمغان ميآورند نيست بلكه چيزي كه بر اعتبار و ارزش او ميافزايد نجابت، شرافت و فداكاري در راه آرمانهاي اصيل ديني است كه خداوند به آنها ارزاني داشته است. امام خميني (ره) شناخت و فهم زن مسلمان ايراني را ستوده ميفرمايد: «اينجانب به زنان پرافتخار ايران مباهات ميكنم كه تحولي آن چنان در آنان پيدا شد كه نقش شيطاني بيش از پنجاه سال كوشش نقاشان خارجي و وابستگان بيشرافت آنها از شعراي هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاي تبليغاتي مزدور را نقش بر آب نمود و اثبات كردند كه زنان ارزشمند مسلمان، دچار گمراهي نشده و با اين توطئههاي شوم غرب و غرب زدگان آسيب نخواهد پذيرفت.»)
نقش زنان پس از پيروزي انقلاب اسلامي
زنان مبارز، متعهد و مسلمان همانگونه كه در شكلگيري و پيروزي انقلاب فعالانه و جسورانه به وظايف خويش عمل كردند بعد از آن هم در حفظ و تداوم اين نعمت خدادادي با دل و جان كوشيدند از حوادث مهم بعد از انقلاب جنگ تحميلي عراق عليه ايران بود كه با توطئه مشترك دشمنان اين ملت كه تاب و تحمّل اين موفقيّت و پيروزي را براي مردم دلاور ايران نداشتند به وقوع پيوست. اين نوشتار را با كلام رهبر معظم انقلاب در خصوص زنان مبارز و متعهد به پايان ميبريم.( تربيت اسلامي و انقلابي زن مسلمان مايه افتخار و مباهات جمهوري اسلامي است مابه زنان مسلمان خودمان افتخار ميكنيم...زن ايراني كه به بركت انقلاب در راه بسيار خوبي قرار گرفت...امروز ميتواند در ميدان علم و ميدانهاي گوناگون وارد شود و عاليترين مدارج علمي را نيز طي كند
با شعله ور شدن آتش انقلاب، زن مسلمان نيز كه تا پيش از اين با فعاليتهاي مخفي و به عنوان مادر شهيد و يا همسر مبارزين در بند با رژيم شاه مبارزه ميكرد، به خيابانها آمد، با چادر مشكي، با فرزندش كه او را در بغل گرفته بود، با مشتهاي گره كرده و با فرياد «مرگ بر شاه»:
«شما در چه تاريخي چنين ديدهايد؟ امروز زنهاي شير دل طفل خود را در آغوش كشيده و به ميدان مسلسل و تانك ميروند، در كدام تاريخ چنين مردانگي و فداكاري از زنان ثبتشده است.»
و همين حركت ايشان نهضت را قوت و تداوم بخشيد:
«آمدن شما خانمها به خيابانها و ميدانهاي مبارزه موجب اين شد كه مردها هم قوت پيدا بكنند، تقويتبشوند، روحيه آنها هم با آمدن شما تقويتبشود.»
«مردها به تبع زنها در خيابانها ميريختند، تشويق ميكردند زنها مردان را، خودشان در صفهاي جلو بودند.» شهادت شهيد، ثمره دامان پر مهر و اندوخته دستان زحمتكش مادران فهيم و گرانقدري است كه محبت مادري را با عشق الهي پيوند ميزنند و روح و جان فرزندان خود را آماده ميسازند كه به قربانگاه شهادت قدم گذارند، و به همين جهتحضرت امام خمينيرحمه الله، بزرگ مصلح قرن در جاي جاي كلام خويش زنان را پيشگامان انقلاب معرفي ميكند:
زناني كه خود در تظاهرات در صف مقدم حاضر بودند;
زناني كه با حركتخود، مردان را براي حضور و مبارزه تشجيع كردند;
زناني كه فرزندان خود را براي شهادت تربيت كردند;
زناي كه با پاسداري از خون شهدا، انقلاب را تداوم بخشيدند...
امامرحمه الله ميفرمايند: «ما نهضتخودمان را مديون زنها ميدانيم.» و همين نكته براي بيان نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي از هر كلامي رساتر است .
انقلاب اسلامي و تحول جايگاه زن
هم زمان با پيروزي انقلاب و استقرار نظام اسلامي، ديدگاه سنتي خواستار شدت يافتن محدوديت زنان و عدم حضور ايشان در صحنههاي مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي شد. اين جريان در چند ساله آغازين استقرار جمهوري اسلامي شتاب بالايي داشت. از سوي ديگر خواستههاي برخاسته از ديدگاه متجدد و فرنگي مآب نيز در مقابل عوارض و قوانين نظام اسلامي مانند حجاب و عدم حضور زنان در برخي مشاغل و فعاليتها، مقاومت ميكرد.
مشخص نبودن حدود واقعي حقوق و جايگاه زن در آن دوران، در نظام اسلامي به اين امر دامن ميزد. هر دو جريان عليرغم تضاد و تقابلي كه داشتند در مقابل مواضع انقلاب مقاومت ميكردند. هر ديدگاه بنا به تفسير خود از زن، از جمهوري اسلامي در خواستهايي داشت و امام به سبب ويژگيهاي علمي و شخصيتي كه داشتند توانستند با حركت اصلاحي خود هر دو ديدگاه را تعديل نمايند.
حضرت امام از منظر يك مصلح و راهبر، نگرش نويني را در مورد زن ارايه كردند. حضور سازنده زن در صحنههاي تاريخ و در ابعاد گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي، مبارزاتي و... امري انكار ناپذير است. اما مهم انديشهاي است كه بر مسند قرائت تاريخ نشسته است. امام خمينيرحمه الله زن را از زواياي پنهان تاريخ و حضور مبهم و كم رنگ آن در ناخود آگاه جامعه به صحنه خود آگاهي و فعال رساند.
رويكرد امام خميني به مقوله زن داراي دو بعد است. ايشان در يك بعد تبييني و تفسيري به فروافكني ديدگاههاي نادرست سبتبه زن پرداخته و جايگاه زن را در تفكر اصلاحي خويش معين ساخته و در بعد دوم ساختار اجرايي و تربيتي و تهذيبي مناسب با شخصيت زن را ارايه نمودند.
حضرت امام در مبحث كلامي زن را همچون مرد در پيشگاه خلقت دانستهاند. از نظر ايشان زن و مرد هر دو انسان هستند و هر دو توان رسيدن به بالاترين مراحل رشد و كمال را دارند، و در عاليترين مراحل كمال زن الگو و اسوه شده و مردان نيز بايد به وي اقتدا كنند:
«الگو حضرت زهراعليها السلام است.»
تعبيرات امام از مقام و منزلتحضرت فاطمه زهراعليها السلام و معرفي ايشان به عنوان يكي از نمونههاي انسان كامل و نيز برگزيدن روز ميلاد آن حضرت به عنوان «روز زن» براي معرفي الگوي برگزيده زن در اسلام ريشه در اين تفكر دارد و اين در حالي است كه پيش از انقلاب روز 17دي، روز كشف حجاب، «روز زن» بود.
از ديگر مباني انديشه اصلاحي امام بازخواني منزلت اجتماعي زن از منظر دين بود. اصل اساسي مورد نظر ايشان در مورد حضور زن در صحنههاي سياسي، مبارزاتي و... ممانعت از «شيء وارگي» زن است و مطابق همين اصل است كه برخوردهاي متفاوت و گاه متضاد امام قابل توجيه ميشود. در سالهاي آغازين دهه چهل و در ابتداي نهضت مخالفت صريح حضرت امام با حق راي زنان (اشاره به لايحه دولت اسدالله علم مبني بر شركتبانوان در انتخابات) و نيز مخالف ايشان با تساوي حقوق زنان و سربازي بردن دختران برخاسته از همين اصل است، چنان كه ايشان خود ميگويند: «مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقي حاصل ميشود؟ مگر مردها كه تا حالا بودند ترقي براي شما درست كردند تا زنهايتان ترقي درست كنند؟... ما با ترقي زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم با اين كارهاي غلط مخالفيم.»
اما پس از پيروزي انقلاب و تغيير شرايط اجتماعي از آنجا كه حضرت امام زمينه را براي رشد و حضور سازنده آنها آماده ميبينند خواستار حضور فعال زنان در صحنههاي مختلف ميشوند:
«شما هم (زنان) بايد راي بدهيد. شما هم با سايرين فرقي نداريد، بلكه شما مقدميد بر مردها.»
«شيءوارگي» محصول نظام استثمارگر است كه هم زن و هم مرد را مورد سودجويي قرار ميدهد. حذف نظام ظالم و استثمارگر زمينه ساز حضور رو به كمال مرد و زن ميشود. و از اين رو حضرت امام در تبيين حدود جايگاه اجتماعي زن در يك نظام ايدهآل ميفرمايند: «در نظام اسلامي زن به عنوان يك انسان ميتواند مشاركت فعال با مردان در بناي جامعه اسلامي داشته باشد ولي نه به صورت يك شيء، نه او حق دارد خود را به چنين حدي تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنين بينديشند.»
و نيز: «اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون - در همه شؤون - همان طوري كه مرد در همه شؤون دخالت دارد زن هم دخالت دارد. » و در اين زمينه از يك سو دايره سخنان امام از توصيه فراتر رفته و وارد قلمرو الزام ميشود: «زن بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت كند.» و از ديگر سو ايشان اين حضور را با كرامت و شرافت ويژهاي توام ميسازند: «ما نهضتخودمان را مديون زنها ميدانيم. مردها به تبع زنها در خيابانها ميريختند.»
از ديگر نكات مهم انديشه امام در مورد نسبت ميان زن و مرد است. در ديدگاه سنتي زن موجودي درجه دو تلقي ميشود. در ديدگاه متجدد با آنكه دايره اختيارات زن افزايش يافته اما وي بيشتر نقش جايگزين را دارد كه در مواقع ضرورت و اضطرار جاي خالي مرد را پر ميكند و در نهايت زن پس از مرد قرار دارد. در فمينيسم نيز - كه امروزه به عنوان پيشروترين نهضت زنانه در دنيا شناخته ميشود - زن برتر از مرد استبلكه در مقابل مرد قرار دارد و براي احقاق حقوقش بايد با تمام قوا در مقابل مرد بايستد و جامعه ايدهآل آن، جامعه يك جنسيتي و زنانه است.
از منظر امام زن و مرد به لحاظ انساني نسبت تساوي دارند:«زن مساوي مرد است. زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليتهاي خود را انتخاب كند.»
حضرت امام با توجه با شناختي كه از روحيات لطيف و خواستههاي فطري و طبيعي يك زن - كه مناسب جنگ و خونريزي نيست - دارند حضور فعال ايشان در صحنههاي مختلف انقلاب و پس از آن در دفاع هشتساله را با عبارات گوناگون ارج گذاشته بر جايگاه برتر ايشان تاكيد ميورزند: «شما رهبران نهضت هستيد، بانوان رهبران نهضت ما هستند، ما دنباله رو آنها هستيم، من شما را به رهبري قبول دارم و خدمتگزار شمايم.»
به صورت طبيعي پس از تبيين و تفسير جايگاه و منزلت اجتماعي زن از سوي امام خمينيرحمه الله، زمينه براي حضور فعال و سازنده زن در نظام اسلامي فراهم شد. به همين جهت ايشان از يك طرف حدود فعاليتهاي علمي، اجرايي، سياسي، حقوقي و... زنان را معين ميسازند و از طرف ديگر با بررسي تنگناهاي موجود، راه حلهايي مناسب را ارايه ميكنند.
در اين مرحله امام به تعديل نظرات مختلف ميپردازند. مخاطبين امام در اينجا همگان هستند، بويژه آنان كه نظرشان هماهنگ با امام نيست: «آنهايي كه كارشكني ميكنند( اشاره به كساني كه به بهانههاي مختلف با فعاليتهاي اجتماعي زنان مخالف ميكردند) اگر مسلمان هستند، اين خدمتبزرگي كه اين خانمها و اين بانوان دارند ميكنند و پيش خدا خدمتشايسته است، از معاصي كبيره است كه كارشكني در اين موضوع بكنند و اگر چنان چه آنها هستند كه پايبند به اسلام نيستند و ميخواهند هرزگي بكنند، فصل هرزگي گذشت، ديگر به شما اجازه نميدهند بانوان ايران كه كارهايي كه سابق ميكرديد، اين كارها را اعاده بدهيد.»
در نگرش امام خمينيرحمه الله، هر چند زن حق حضور در تمامي امور را دارا ميباشد اما مقام مادري داراي جايگاه ويژهاي ميباشد و به همين سبب مادري را بالاترين شغل، شغلي شريف، شغل معلمي، بالاتر از معلمي و شغل انبيا و انسان سازي ميداند و به همين سبب مادر بودن و تربيت فرزندان را اصليترين وظيفه زن و جدا كردن فرزند را از مادر از عوامل انحطاط جامعه ميداند: «در طول اين سلطنت، اينها كوشش كردند كه مادران را از بچهها جدا كنند، به مادرها تزريق كردند كه بچهداري چيزي نيست، شما توي ادارات بياييد و اينها بچههاي معصوم را جدا كردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاهها و جاهاي ديگر و اشخاص اجنبي و غير رحيم آنها را به تربيت فاسد تربيت ميكردند. بچهاي كه از مادرش جدا شد پيش هر كه باشد عقده پيدا ميكند، عقده كه پيدا كرد مبدا بسياري از مفاسد ميشود. بسياري از قتلهايي كه واقع ميشود، از روي همين عقدههايي است كه پيدا ميشود و بسياري از عقيدهها از اين پيدا ميشود.»
در مجموع انقلاب اسلامي ايران موجب تحولاتي در فرهنگ و ساختار فكري جامعه و به طور اخص زنان گرديد كه جهشي باور نكردني را در وضعيت ايشان پديد آورد. افزايش تعداد تحصيل كردهها، دانشآموزان و دانشجويان، اساتيد، هنرمندان، شاغلان و فعالان اقتصادي و اجتماعي، توجه خاص به وضعيتحقوقي زنان و تصويب قوانين متناسب با وضعيت روز ايشان همانند قانون «تعيين مهريه به نرخ روز»، توجه به وضعيت اشتغال زنان و تصويب قوانين كار متناسب با شان مادري و همسرداري زنان، همچون استفاده از تعطيلات دوران زايمان، كار نيمه وقت، بازنشستگي پيش از موعد و ... از دستاوردهاي انقلاب براي زنان بوده است، هر چند كه تا ايجاد وضعيت مطلوب فاصله بسيار است.