اين ديده نيست لايق ديدار روي تو
چشمي دگر بده تا تماشا كنم تو را
بر چهره ي دلرباي مهدي (عج)
صلوات
اگر دنيا را خورشيدي روشن خواهد كرد؛
"كساني كه هميشه مضطرب هستند" بخوانند...
اختلال اضطراب منتشر
اين طبيعي است كه بعضي مواقع نگران باشيد. اما برخي افراد هر روز، حتي زماني كه نگراني بي مورد مي باشد، احساس ناراحتي و دلواپسي دارند. اگر اين نگراني بيشتر از 6 ماه طول بكشد، فرد دچار اختلال اضطراب منتشر Generalized Anxiety Disorder يا GAD مي باشد.
بسياري از افراد مبتلا به اين اختلال، از بيماري خود اطلاعي ندارند، بنابراين درمان هم نمي شوند. در موارد شديد، GAD مي تواند با شغل، روابط و فعاليت هاي روزانه فرد تداخل داشته باشد.
»»» علائم روحي
به گزارش پارسينه، مهم ترين علامت اين بيماري، احساس اغراق آميزي از اضطراب مي باشد. ممكن است دليل اين احساس را ندانيد و يا ممكن است نگراني بيش از حد در مورد مسائل عادي مانند: صورت حساب ها، روابط و سلامت خود داشته باشيد.تمام اين نگراني ها مي تواند بر خواب و فكر شما اثر بگذارد.همچنين ممكن است در اثر كمبود خواب و يا بيماري ، تحريك پذير شويد.
بقيه در ادامه مطلب مشاهده كنيد.....
سبك شمردن نماز :
مقدمه : “نماز” واژۀ قرآني آن “صلاة” و جمع آن “صلوات” است، “صلاة” در اصل به معناي دعاء است كه در بعضي از آيات قرآن به همين معني آمده است. وجه نامگذاري نماز به صلاة از باب اطلاق جزء به كل است يعني نماز شامل دعاء هم هست.نماز از عباداتي است كه هيچ شريعتي از آن خالي نبوده، هر چند كه گونههاي آن بر حسب شريعتهاي مختلف فرق داشته است.ازجمله اينكه حضرت ابراهيم (ع) بر پاداري نماز را هم براي خودش و هم براي فرزندش از خداي متعال طلب نمود:َ«ربِّ اجْعَلْنِي مُقيمَ الصَّلاَةِ وَ مِن ذُرِّيَّتِي»«(ابراهيم/۴۰)پروردگارا! مرا به پا دارندۀ نماز قرار ده و از فرزندانم (نيز)»همچنين حضرت عيسي (ع) در گهواره از آن سخن گفت: «و َأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا » (مريم/۳۱)«و تا زماني كه زندهام مرا به نماز و زكات توصيه كرده است».جملۀ “و اوصاني بالصلاة و الزكاة.اشاره به اين است كه در شريعت عيسي (ع) نماز و زكات تشريع شده است.
شكي نيست كه بي اعتنايي به نماز گناهي است بزرگ. بنابراين شناسايي مصاديق اين تحقير ناپسند، مقدمه پرهيز از اين عصيان نابخشودني است. عناوين زير از مصاديق سبك شمردن نماز است.
الف) تأخير نماز:
امام صادق ـ عليه السلام ـ در تفسير آيهي شريفهي قرآن، كه در ارتباط با مذمت بي اعتنايي به نماز نازل گرديده است فويلٌ للمصلّين، الذين هم عن صلاتهم ساهون. ماعون/
بقيه در ادامه مطلب مشاهده كنيد ....
بيش فعالي كودكان را تست كنيد ...
شيطنت و سر به هوايي از خصوصيات دوران كودكي است. كودكان اغلب پرتحرك اند و به سختي به نظم تن در مي دهند. تصور كنيد فرزندتان چنان بازيگوش باشد كه قادر به كنترل وي نباشيد و هر چه به او بيشتر آموزش مي دهيد كمتر ياد مي گيرد. اين كابوس را تحت عنوان «اختلال بيش فعالي - كم توجهي» نامگذاري كرده اند.
بيش فعالي دركودكان
اختلال كم توجهي و بيش فعالي، مشكل بسياري از كودكان و البته نگراني بسياري از والدين است.
بعضي از والدين برعكس، حتي شيطنت و خرابكاري مفرط كودكشان را جدي نمي گيرند و آن را به حساب تيزهوشي و كنجكاو بودن او مي گذارند.
اين آزمون به شما كمك مي كند دريابيد فرزندتان به مشكل بيش فعالي و كم توجهي دچار است يا نه.
بقيه در ادامه مطلب .....
طريقه كمپوت كردن ميوه جات!
به دو طريق مي توان كمپوت درست كرد.
1- روش اول:
ميوه مورد نظر و آب و كمي شكر را در قابلمه ريخته مستقيماً روي حرارت مي گذاريم تا يكي دو جوش بزند و بعداز روي حرارت بر مي داريم كه اين نوع كمپوت مانده گاري ندارد نهايتاً چند روزي بيشتر در يخچال نمي ماند.
2- روش دوم:
كمپوتهايي كه درست مي كنيم اگر كاملاً شرايط درست كردن كمپوت را رعايت كنيم مانده گاري بالايي دارد شايد بتوان چندسالي نگه داشت. براي اينكه كمپوت خوبي درست كنيم ميوه هايي كه انتخاب مي كنيم نبايد له باشد زدگي نداشته باشد و كاملاً سالم و مرغوب باشد و آنها را خوب شسته و خشك مي كنيم و داخل شيشه هاي در فلزي استريل شده مي ريزيم تا بالاي شيشه پر شود و در يك قابلمه آب مي ريزيم و مي گذاريم روي حرارت تا بجوش آيد و از روي حرارت برداشته و شكر كم كم به آن اضافه مي كنيم تا به مرحله اشباع برسد يعني شكر ديگر در آب حل نشود.وقتي كه كاملاً سرد شد روي ميوه هاي داخل شيشه مي ريزيم تا لب به لب شودو در شيشه ا ي را مي گذاريم و شيشه ها را داخل يك قابلمه مي چينيم و آب سرد مي ريزيم تا 2 سانت به در آن مانده و روي حرارت مي گذرايم و زمانيكه آب درون قابلمه به نقطه جوش برسد براي آن وقت مي گيريم و بعد از گذشت زمان لازم از روي حرارت برداشته و يكي يكي در شيشه ها را مجدداً سفت كرده سرد كه شد در كمد گذاشته يا كابينت و هر وقت كه نياز بود استفاده مي كنيم. اگر تمام نكات رعايت شود و در شييشه هوا نكشد با اين روش بهترين كمپوت را درست مي كنيم و اين عمل هم به اقتصاد خانواده كمك مي كند و هم به سلامت بودن خانواده چون مواد شيميايي و ضدكپك و غيره در آن بكار نمي رود.
توت فرنگي :
ميوه هايي مثل توت فرنگي زمان پخت آن از زمان جوش آمدن آب 5 دقيقه كافي است. توت فرنگي كافي است كه دم آن را بگيريم.
گيلاس :
ميوه هايي مثل گيلاس و آلبالو هسته آن را در نمي آوريم و زمان آماده سازي آن از زمان جوش آمدن آب 10 دقيقه كافي است.
زردآلو :
ميوه هايي مثل زردآلو، هلو، شليل را هسته آن را در مي آوريم و پوست هلو را هم مي گيريم و زمان پخت آن از زمان جوش آمدن آب 15 دقيقه كافي است.
سيب :
ميوه هايي مثل سيب و گلابي پوست و دانه آن را جدا كرده و زمان آماده سازي از زمان جوش آمدن آب 20 دقيقه كافي است. (البته سيب و گلابي را تكه تكه مي كنيم.)
منبع : khaneyemod
آشنايي با ابزار و وسايل گل آرايي ...
آشنايي با ابزار و وسايل گل آرايي وسايل مورد استفاده در كار گل آرايي عبارت است از :
۱) انبردست؛
۲) قيچي باغباني؛
۳) كاتِر (Cutter) يا چاقوي اره اي، براي بريدن اسفنج يا فوم؛
۴) قيچي تيغ بُر كه معمولاً براي گل رز استفاده ميشود؛
۵) كپسولهاي آب، براي نگهداري گلهاي ظريف مانند اركيده و آنتريوم و ليليوم؛
۶) سيم، با سايزهاي مختلف؛
۷) سيم توري، براي بستن فوم يا اسفنج. نام ديگر آن سيم مرغي است؛
۸) انواع چسب (چسب چوب، آكواريوم و نواري)؛
۹) انواع فومها؛ فومهاي سفيد معمولاً در گلآرايي خشك و فومهاي سبز براي گلآرايي طبيعي استفاده ميشود؛
۱۰) انواع نوارها، براي تزئين گل آرايي؛
۱۱) سيم چين براي جدا كردن گلها از ساقهي اصلي.
ظروفي كه در كار گل آرايي استفاده ميشود عبارتند از :
۱. ظروف سفالي در طرحهاي مختلف؛
۲. ظروف چيني يا سراميك؛
۳. ظروف شيشهاي؛
۴. ظروف نافرم در گلآرايي فانتزي، گلآرايي خشك و روستايي؛
۵. وسايلي كه از طبيعت گرفته ميشود مانند بيس (مقطع) تنهي درختان، ساقه هاي كوچك چوبي، قارچها، پوستهي تنه درختان و خزه؛
۶. ظروف مسي و برنجي يا سيلور. ظروف مسي در گلآرايي باغچهاي استفاده ميشود ؛
۷. ستون و گلدانهاي سنگي؛
۸. سبدها، كه معمولاً دور آنها را با پوشال ميپوشانند.
با توجه به اينكه، ستون و گلدانهاي سنگي بوسيلهي آب خراب ميشوند بهتر است كه فوم را ابتدا درون يك ظرف ديگر بگذاريم بعد آن را در گلدان قرار دهيم و يا آنكه روي سنگ را با وارنيش بپوشانيم تا آب بر آن اثر نكند. در رابطه با ستونها و ظروف چوبي هم به همين ترتيب عمل ميشود.
در استفاده از ظروف شيشه اي در كار گل آرايي بهتر است از پايه هاي سه شاخه يا پلاستيكي استفاده كنيم، لذا پايه را با چسب آكواريوم به درون ظرف ميچسبانيم و فومي را كه از قبل خيس شده به اندازه ظرف برش ميدهيم (با كاتِر يا چاقو) و آن را روي سه پايه در درون ظرف ثابت ميكنيم. سپس براي مشخص نبودن اسفنج، روي آن را با خزه يا سنگهاي تزئيني ميپوشانيم.
در استفاده از ظروف سراميك و دهانه باز بهتر است قسمت بالاي آنها را با نوار چسب يا چسب كاغذي تقسيمبندي كنيد. در اينجا از توري استفاده نميكنيم زيرا توري فلزي به ظرف سراميك صدمه ميزند. براي گلآرايي خشك لزومي به گذاشتن فوم در درون ظرف نيست ولي در گل آرايي طبيعي يك اسفنج خيس شده را در داخل ظرف ميگذاريم .
همچنين در گل آرايي، اسفنج را بوسيله سيم مرغي ميبنديم و براي فرو نرفتن اين سيم به درون فوم چند ساقه را چيده و در كنار اسفنج قرار ميدهيم و سيم توري را كامل به دور اسفنج ميبنديم و از پشت با سيمهاي كوتاه آن را محكم ميكنيم. سپس اسفنج را روي يك سه پايه در درون ظرف ميگذاريم و روي آن را خزه و پوشال ميگذاريم. همچنين اسفنجهاي جديدي براي گلآرايي كشيده و حلقهاي به بازار آمدهاند.
براي آماده كردن بيس يا ظروفي كه دهانه آنها تنگ است فوم را در روي دهانه آنها قرار ميدهيم با چسب آن را محكم كرده و چند شاخه گل را سيم پيچي و بر روي آن قرار ميدهيم و تزئين ميكنيم. ساقهي گلهايي مانند رُز را كه ظريف هستند را از دو طرف سيمپيچي ميكنيم. همچنين ساقههاي محكمي، درون ساقههاي نرم و توخالي گلهايي مانند شيپوري قرار ميدهيم تا كار گلآرايي بادوامتر باشد.
»»» در روزهاي آينده آموزش گل آرايي روهم براتون ميزارم.
منتظر باشيد ...
((پائولو كوئليو))
هميشه بهترين راه را براي پيمودن مي بينيم اما فقط راهي را مي پيماييم كه به آن
عادت كرده ايم.
كمي ديرتر.....
))مشكل ما… اينه كه حضرت رو براي خودمون ميخواهيم، نه خودمون رو براي حضرت. امام رو خرج خودمون ميكنيم، نه خودمون رو خرج امام. به جاي اينكه از خودمون براي امام مايه بذاريم، پيوسته از حضرت مايه ميگذاريم براي پيشبرد كار خودمون. هر جا كم بياريم، از امام هزينه ميكنيم. انگار كه نعوذبالله شأن امام، مالهكشيدن بر خرابكاريهاي ماست.((
بارها در طول نوشتن اين رمان دچار ترديد و دودلي شدم. يك دلم ميگفت: بيا و از خير اين كار بگذر و براي خودت دشمن تراشي نكن. عقل هم چيز خوبي است! مثل مگس بر روي زخم ها و عفونت ها ننشين! خوبي ها را ببين. دل ديگرم ميگفت: نويسنده بايد آينه باشد. آينه اگر زشتي ها را بپوشاند و فقط زيبايي ها را نشان دهد كه ديگر آينه نيست … سرت را درد آوردم ولي دوست داشتم بدوني كه در طول اين كار با خودم چه دست و پنجه هايي نرم كردم … به خودم گفتم عموم كساني كه پيش از اين تقدير و تحسينت ميكردند، بعد از انتشار اين كار، ممكنه تقبيح و نكوهشت كنند.”
متن بالا بخشي از فصل سوم كتاب “كمي ديرتر” اثر سيد مهدي شجاعي است كه در قالب رمان و در ۲۶۷صفحه به تحرير در آمده است. “كمي ديرتر” عنوان كتابي است كه جامعه امروزي و تمامي مدعيان انتظار حضرت ولي عصر (عج) را توصيف ميكند و آنها را در مرحله ي عمل مقابل تمام شعارهايشان قرار ميدهد؛ افرادي از همهي اقشار و اصناف جامعه.
به نظر ميرسد شجاعي با آوردن آيه ۲۰سوره يس در ابتداي كتاب -كه ترجمه آن در ادامه ميآيد- قصد داشته به خوانندگان اينگونه بفهماند كه كتاب من مانند همان مردي است كه شما را به پيروي از رسولان الهي دعوت ميكند. ترجمه آيه ۲۰سوره يس: “و از دور دست ترين نقطه شهر مردي شتابان آمد و گفت: آي ملت! از رسولان پيروي كنيد.”
نويسنده كتاب “كمي ديرتر” در مقدمه اي با عنوان “بلا تشبيه مقدمه” رمانش را به فردي مانند ميكند كه قصد رفتن دارد و حتي لحظه اي براي اندازه زدن لباس خود و شنيدن پند و اندرز نميايستد و به قول شجاعي، “ناغافل خودش را به در خانه رسانده و يك پايش را هم از در بيرون گذاشته و يك دستش را به نشانه خداحافظي بلند كرده” و شجاعي مانند مادري نگران او است. براي همين است كه ميگويد: “حالا اگر شما روزي از سر اتفاق با او مواجه شديد، عرياني اش را به ديده اغماض بنگريد و اگر بر دلتان نشست، حتي الامكان يك چهار قل و اگر نشد، يك قل هو الله بخوانيد و بعد به طرفش فوت كنيد…”
اين اثر كه از چهار فصل زمستان، پاييز، تابستان و بهار تشكيل شده، نگاهي است متفاوت و نقادانه به فضاي انتظار جامعه امروز. رمان با يك اتفاق شگفت و غريب آغاز ميشود، جشن نيمهشعبان و مجلسي پرشور و بسياري كه فرياد «آقا بيا» سردادهاند…
در فصل اول يعني زمستان، شجاعي از آن شب يعني شب ولادت امام زمان عليه السلام مينويسد. شبي كه در آن نه براي پيدا كردن سوژه كه بر اساس اعتقادات خود در آن جلسه شركت كرده است. داستان از آنجايي آغاز ميشود كه در آن مجلس زماني كه همه جمعيت يك صدا ميگفتند: «آقا بيا، آقا بيا» جواني به نام اسد، صدا ميزد كه «آقا نيا، آقا نيا» و داستان به گونه اي جذاب ميشود كه هر فردي كه داخل مجلس است عكس العملي در قبال اين حركت از خود نشان ميدهد. از مداح جلسه يعني حاج اصغر كه جوان را نفوذي هيئت حاج اكبر ميداند و اينگونه وانمود ميكند كه او با فرستادن اين جوان قصد داشته مجلسش را بر به هم بزند بگيريد تا فردي به نام آقاي نوراني كه دو دوره نماينده مجلس بوده و الان معاون وزير است و اين حركت را برنامه اي طراحي شده از طرف جناح رقيبش ميداند.
چندين نفر در اين بين بر اساس شخصيت و سطح درك خود، با جوان در حال صحبت كردن هستند و در مقام نصيحت او را توبيخ ميكنند و همه اين اتفاقات در شرايطي رخ ميدهد جوان سرش را پايين گرفته و فقط گوش ميدهد. اينجا است كه شجاعي كاغذي را براي قرار ملاقات گذاشتن با جوان در جيب او ميگذارد تا علت اين كار و همچنين علت اينكه چرا پاسخ افراد در جلسه را نداده جويا شود.
در فصل دوم كه پاييز نام دارد اسد به راوي داستان كمك ميكند تا به قصه افراد درون مجلس پي ببرد و از باطن آنهايي كه ادعاي پيروي از امام زمان را دارند، مطلع شود. اسد اينگونه هر كدام را امتحان ميكند كه وقتي با آنها مواجه ميشود از آنها ميخواهد كه با او همراه شده و همان لحظه براي ياري حضرت ولي عصر اقدام كند اما هركس به خاطر اينكه عدم آمادگي و آوردن يك بهانه از اين عمل سرباز ميزند و به نظر ميرسد كه نام اين فصل به اين دليل پاييز نام گرفته كه افراد ريزش ميكنند و آنهايي كه خالص هستند ميمانند.
شجاعي اين افراد را به گونه اي انتخاب كرده كه در واقع ما ميتوانيم خود را با توجه به اينكه شخصيتمان نزديك به كدام يك از اين افراد است با آن مقايسه كنيم. از مداح و روحاني و نماينده مجلس و كاسب و بازاري بگير تا يك دانشجو و يا استاد دانشگاه يا يك فرد نگهبان كه افغاني است و يا فردي كه در زمينه مهدويت كار كرده و يا حتي يك فلسطيني كه بهانه او نيز مانند ديگر افراد خواندني و متنبه كننده است و جالب اينجا است كه هر كدام ميگويند آماده ايم در ركاب حضرت باشيم ولي الان نه، كمي ديرتر.
تابستان عنوان فصل سوم كتاب “كمي ديرتر” است كه در اين فصل شجاعي از نگاه اسد به بررسي نامه عمل خود ميپردازد و در آن دنبال كار خالصي ميگردد كه اين بهانه او را براي هم ركابي حضرت انتخاب كند. يكي يكي اعمالي كه به زعمش خالص بوده را ميشمارد و از طرف ديگر توسط اسد رد ميشود. تا اينكه به رمان “كمي ديرتر” ميرسد. شجاعي در اين باره خطاب به اسد مينويسد:
“بارها در طول نوشتن اين رمان دچار ترديد و دودلي شدم. يك دلم ميگفت: بيا و از خير اين كار بگذر و براي خودت دشمن تراشي نكن. عقل هم چيز خوبي است! مثل مگس بر روي زخم ها و عفونت ها ننشين! خوبي ها را ببين. دل ديگرم ميگفت: نويسنده بايد آينه باشد. آينه اگر زشتي ها را بپوشاند و فقط زيبايي ها را نشان دهد كه ديگر آينه نيست … سرت را درد آوردم ولي دوست داشتم بدوني كه در طول اين كار با خودم چه دست و پنجه هايي نرم كردم … به خودم گفتم عموم كساني كه پيش از اين تقدير و تحسينت ميكردند، بعد از انتشار اين كار، ممكنه تقبيح و نكوهشت كنند.”
و دست آخر اينگونه نتيجه مي گيرد:
… “يك كلام از حضرت مولا به ياد يكي از دو جبهه دل آمد. فصل الخطاب شد و به داد دعوا رسيد. همون كلام كه فرموده بود: تلخي حق، تو را از بيانش باز ندارد. حقيقت را بگو اگر چه تلخ باشد. و من –درست يا غلط- چون نوشتن آن رمان را بيان واقعيت و حقيقت ميدونستم دل دادم و از جون مايه گذاشتم.”
در فصل آخر يعني بهار سيد مهدي شجاعي نمونه هايي از منتظران واقعي را از زبان اسد معرفي ميكند و در مورد آنها به نقل حكاياتي ميپردازد. شايد جالب باشد كه خواننده اين حكايات را شنيده باشد ولي قلم روان شجاعي به تو اجازه بستن كتاب و ادامه ندادن مطلب را نميدهد. حكاياتي از علامه مجلسي، علامه حلي و كربلايي محمد قفل ساز